آرشیو

استقبال تظاهراتی

استقبال تظاهراتی

10 اردیبهشت 1402

از هر فرصتی برای مبارزه سود می‌بردند. یک بار که آزاد شدند، مسجدی‌های رستم‌آباد ‌آمدند خدمت‌شان: «ما می‌خواهیم فردا که شما می‌آیید مسجد استقبالی بکنیم. مردم جمع شوند میدان اختیاریه، گوسفندی بکشند و با سلام و صلوات به مسجد بیایید.» پدرم گفتند: «من احتیاجی به این چیزها ندارم. اگر علیه شاه شعار می‌دهید، من دوست […]

استخاره بد است

استخاره بد است

10 اردیبهشت 1402

خاطرم هست قبل از واقعه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در سرچشمه، خدمت ایشان در مسجد رسیدم و بین دو نماز مغرب و عشا از ایشان خواستم برای من استخاره بکنند. ایشان چند لحظه‌ای فکر کردند و گفتند که استخاره نمی‌کنم. من خیلی تعجب کردم. گفتم: «چطور شد شما استخاره نمی‌کنید؟ من مشکلی دارم که […]

استادزاده

استادزاده

10 اردیبهشت 1402

در انتخابات دور اول مجلس شورای اسلامی، شهید شاه‌آبادی به عنوان نماینده مردم تهران وارد مجلس می‌شوند و فعالیت‌های خودشان را در این سنگر جدید ادامه می‌دهند. به گفته یکی از همکاران ایشان در مجلس اول، نقش ایشان در کمیسیون قضایی مجلس بسیار برجسته بوده و نظرات و پیشنهادهایی که ایشان می‌دادند، در آن زمان […]

استاد جذب جوانان

استاد جذب جوانان

10 اردیبهشت 1402

شهید آیت‌الله شاه‌آبادی در اوایل ورود به روستای فشم، وقتی سراغ مسجد محل را از اهالی می‌گیرند، مکانی متروکه را نشانشان می‌دهند. با تلاش بسیار پس از دو روز، موفق به گشودن درش می‌شوند؛ مسجدی که کف آن به‌قدری پستی و بلندی داشته که به عنوان مصلّی قابلیت استفاده نداشته. اما ایشان به همراه فرزند […]

از منع تا تبعید

از منع تا تبعید

10 اردیبهشت 1402

قبل از اینکه آیت‌الله شاه‌آبادی به تهران بیايند، یک سری فعالیت‌هایی می‌کنند که از قم به شهرستان‌های مختلف می‌روند برای سخنرانی. اینجا سخنرانی‌هایی انجام می‌دهند که ساواک مجبور می‌شود ایشان را در آن مقطع از منبر رفتن منع بکند. سندی هست که اینجا من برایتان می‌خوانم كه مربوط به سال ۱۳۴۸ است: «برابر اعلام ناحیه […]

از مسجد به زندان

از مسجد به زندان

10 اردیبهشت 1402

برای اولین بار كه ایشان از ماهشهر به تهران آمدند، به من فرمودند: «از من دعوت كرده‌اند كه به مسجد رستم‌آباد بروم. به نظر شما چطور است؟ بروم یا نه؟» به ایشان گفتم: «آن مسجد خالی است و واقعاً نیاز است به شما. ولی جایگاهی است كه می‌توان در آنجا خدمت كرد.» ایشان به آنجا […]

از ماهشهر به مسجد رستم‌آباد

از ماهشهر به مسجد رستم‌آباد

10 اردیبهشت 1402

حاج‌آقا مهدی، بعد از سال ۱۳۴۱ش، که دیگر آن زمان به تهران آمده بودند، مدتی برای تبلیغ روحانیت به ماهشهر رفتند. بعد از بازگشت اخوی از ماهشهر، مرحوم حاج محمدتقی رستم‌‌آبادی، نوة مرحوم آخوند رستم‌‌آبادی، از دنیا رفته بود. مسجد رستم‌آباد در محلۀ اختیاریه، خالی از یک نفر معمم و پیش­‌نماز بود. به حاج‌آقا مهدی […]

از درگیری تا مهمانی

از درگیری تا مهمانی

10 اردیبهشت 1402

در ماه رمضان دعوت داشتیم در ده‌ونک. وقتی رسیدیم ده‌ونک، دیدیم شلوغ و درگیری است. مثل اینکه با روحانی مسجد درگیری و چنددستگی شده بود. کمیته و پاسداران دخالت کرده بودند و گویا تیراندازی هم شده بود. وقتی متوجه شدم موضوع درگیری و به جان هم افتادن چیست، بعد از افطار فوراً به منزل آقای […]

از ازل ایل و تبارم همه عالم بودند

از ازل ایل و تبارم همه عالم بودند

10 اردیبهشت 1402

شهید شاه‌آبادی برای مادرم احترام زیادی به‌خصوص از جهت سیادت قائل بودند و از ابتدای زندگی و در شرایط ضمن عقد، طرفین تقاضای ادامه تحصیل و تلاش‌های علمی را داشتند. تلاش‌های پدرم برای كار كردن علمی با مادرم بیشتر بود. مادرم می‌گوید در اوایل زندگی آقاجان برایشان كلاس عربی می‌گذاشتند و بعدها که فراز و […]

آرزوی برآورده شده

آرزوی برآورده شده

10 اردیبهشت 1402

يک روزی بنده در خدمت ایشان بودم و با یکی دو نفر از دوستان از تهران به قم می‌رفتیم. یادم نیست سر چه موضوعی و برای چه می‌رفتیم، اما با هم می‌رفتیم. بین راه ایشان بر اثر کم‌خوابی و ناخوابی خسته شده بود و طوری کمبود و کسری ناخوابی شب قبل‌شان زیاد بود که قبل […]


Warning: Invalid argument supplied for foreach() in /home/h200650/domains/shahidshahabadi.ir/public_html/wp-content/themes/dana/inc/template/home/left-main/ads-panel.php on line 5