آرشیو

نماز فقط جماعت

نماز فقط جماعت

11 اردیبهشت 1402

ایشان عازم بیت‌الله بودند یا در کشور سوریه، در جوار حضرت زینب سلام‌الله‌علیها، آن‌قدر معاشرت‌شان با برادران اهل تسنن زیاد بود که اگر ما می‌آمدیم نماز فُرادا بخوانیم، باید طوری می‌خواندیم که ایشان متوجه نشوند. من كه پسرشان هستم، گاهی نماز صبح برایم سنگین بود و سختم بود که به مسجد بروم. در دمشق، مسجد […]

نترسید، من نمی‌شکنم!

نترسید، من نمی‌شکنم!

11 اردیبهشت 1402

ایشان به سنگرها می‌رفتند و با رزمندگان صحبت می‌کردند. گاهی حتی این دیدارها آن‌قدر طولانی می‌شد که برنامۀ سخنرانی به هم می‌خورد. خیلی خودمانی و دوستانه صحبت می‌کردند و هیچ فاصله‌ای بین ایشان و رزمندگان نبود. بسیار به جوان‌ها علاقه داشتند و به تمام سؤالات آن‌ها بادقت جواب می‌دادند. معمولاً هم در جبهه‌ها به جاهایی […]

نان را گرامی بدارید

نان را گرامی بدارید

11 اردیبهشت 1402

یکی از خصوصیات عجیب ایشان این بود که عقیده داشتند اصلاً خرده نان نباید از این سفره بیرون رود. نه اینکه نداشته باشند؛ یعنی از جنبه مالی نبود. واقعاً مقید بودند که این کناره‌های نان را بخورند. این درس‌هایی است که از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام گرفته شده. آن شخص می‌گوید: «من دیدم […]

نامۀ سرگشاده، درخواست آزادی امام و نخستین گزارش

نامۀ سرگشاده، درخواست آزادی امام و نخستین گزارش

11 اردیبهشت 1402

پس از دستگیری امام خمینی در جریان نهضت پانزده خرداد ۱۳۴۲، اعتراض‌های گوناگونی در گوشه و کنار کشور علیه این اقدام حکومت وقت به وقوع پیوست. با آغاز سال تحصیلی جدید حوزه‌های علمیه و ادامۀ بازداشت امام خمینی، علما و فضلای حوزه بر آن شدند که نامه‌ای سرگشاده خطاب به هیئت دولت بنویسند و در […]

آموزگار قرآن

آموزگار قرآن

10 اردیبهشت 1402

وضعیت دشوار و آزارنده تبعید به بانه، برای شهید شاه‌آبادی تبدیل به فرصتی دیگر جهت انجام وظایف دینی‌اش شده بود. ایشان که نسبت به کار کردن و فعالیت با کودکان و جوانان شوق شگفتی داشت، در بانه نیز فضای تربیتی خود را ساخته بود. مسجد جامع شهر محل برگزاری کلاس‌های قرآن آقای شاه‌آبادی شد. نیروهای […]

آشنای غریبه

آشنای غریبه

10 اردیبهشت 1402

یک دفعه شهید شاه‌آبادی آمده بودند و عینک دودی زده بودند و همین پیراهن یقه آخوندی تن‌شان بود با شلوار سفید. در منزل ما قدیمی بودند. آنجا حیاط بزرگی داشت که می‌رفتیم دم در و در را باز می‌کردیم. شب بود. زنگ زدند و پدرم گفتند برو در را باز کن. من همین‌طور که در […]

استادزاده

استادزاده

10 اردیبهشت 1402

در انتخابات دور اول مجلس شورای اسلامی، شهید شاه‌آبادی به عنوان نماینده مردم تهران وارد مجلس می‌شوند و فعالیت‌های خودشان را در این سنگر جدید ادامه می‌دهند. به گفته یکی از همکاران ایشان در مجلس اول، نقش ایشان در کمیسیون قضایی مجلس بسیار برجسته بوده و نظرات و پیشنهادهایی که ایشان می‌دادند، در آن زمان […]

جرأت فریاد

جرأت فریاد

9 اردیبهشت 1402

همراه شهید شاه‌آبادی که به شهر یا روستایی می‌رفتیم، هیچ‌کس نبود که به مسجد بیاید. کسی سراغ ما هم نمی‌آمد. حتی نان به ما نمی‌فروختند. نمی‌گذاشتند آب بیاوریم. اما همین آدم‌ها بعد از مصاحبت با آقا، زمان بدرقۀ ما گریه می‌کردند. ما را برای ماه رمضان یا محرم دعوت می‌کردند. ولی حاج‌آقا کس دیگری را […]

از کوه‌آگاهی تا مسجد

از کوه‌آگاهی تا مسجد

9 اردیبهشت 1402

شهید شاه‌آبادی در زمان طاغوت، براي آگاهي مردم دست به هر تلاشي مي‌زدند. برای این کار، از مسجد نمی‌توانستند شروع کنند؛ چون می‌دانستند جوان‌ها مسجد نمی‌آیند. از جاهای دیگر شروع می‌کردند. مثلاً در مسیر راه کوه، به آن‌ها اعلامیه، رساله و نوار امام می‌دادند. حرف‌های امام و اهداف امام را برایشان می‌گفتند. رژیم را برایشان […]

تا انقلاب مهدی عجل‌الله‌فرجه

تا انقلاب مهدی عجل‌الله‌فرجه

9 اردیبهشت 1402

پیش از انقلاب و در روزهایی که امام خمینی (ره) مبارزات خود را شروع کرد، شهید شاه‌آبادی در هر جا و در هر شهرستانی و به هر نحوی که می‌توانستند مردم را آگاه می‌کردند. به آقایانی که در آن شهر بودند وظیفه‌شان را گوشزد می‌کردند: «باید همه به هم اطلاع بدهیم. باید همدیگر را روشن […]


Warning: Invalid argument supplied for foreach() in /home/h200650/domains/shahidshahabadi.ir/public_html/wp-content/themes/dana/inc/template/home/left-main/ads-panel.php on line 5