برادری پدرگونه

برادری پدرگونه
12 اردیبهشت 1402
50 بازدید

بی‌اندازه خوش‌اخلاق، اهل بگو بخند و باروحیه بودند. من حتی ناراحتی ایشان را نسبت به فوت فرزند­شان ندیدم، ولی خودم خیلی متأثر شدم. هنوز هم که فکر می­کنم، می­گویم ایشان کجا قرار داشت؛ ما کجا؟ حرف­های­شان خیلی بر ما تأثیر داشت. بعد از انقلاب، دولت به اخوی یك دستگاه ماشین بنز داده بود كه آن […]

بی‌اندازه خوش‌اخلاق، اهل بگو بخند و باروحیه بودند. من حتی ناراحتی ایشان را نسبت به فوت فرزند­شان ندیدم، ولی خودم خیلی متأثر شدم. هنوز هم که فکر می­کنم، می­گویم ایشان کجا قرار داشت؛ ما کجا؟ حرف­های­شان خیلی بر ما تأثیر داشت. بعد از انقلاب، دولت به اخوی یك دستگاه ماشین بنز داده بود كه آن را همین‌طوری در حیاط منزل­شان گذاشته بودند و استفاده نمی­کردند. اصلاً اهل زرق و برق نبودند. هر چند ماه یک­بار می­گفتند همه فامیل بیایند تا دور هم باشیم. به خانم­شان گفته بودند عدس پلو و ماست و سبزی بپزید تا از مهمانان پذیرایی کنیم.

پدر بزرگوار ما همواره بر رعایت امر حجاب توسط بانوان بسیار تأكید می­كردند و به ما می­فرمودند که «راضی نیستم دختران و نوه ­هایم بدون جوراب مشکی از خانه بیرون بروند.» ما همیشه امر پدر را اطاعت کردیم. اخوی هم حرف پدر را می­زدند. می­گفتند حجاب­تان را رعایت کنید، بكوشید پیشرفت کنید، قرآن زیاد بخوانید. خلاصه، حرف­های­شان را می­زدند و خداحافظی می­کردند. قبل از انقلاب، چون اكثر اوقات زندان بودند، می­خواستیم ایشان را بیشتر ببینیم. خیلی اذیت می­شدند، اما همیشه لبخند بر لبان­شان بود.

راوی: حشمت‌الشریعه شاه‌آبادی – خواهر شهید

برچسب‌ها:, , ,