خانواده شما را خیلی دوست دارم

خانواده شما را خیلی دوست دارم
13 اردیبهشت 1402
39 بازدید

حالا بنده خود را جزء مبارزان سینه‌چاک نمی­‌دانم؛ نه ادعا دارم و نه داشته­ام. من فردی عادی هستم كه علاقه‌­مند به تشکیلات و انقلاب و حضرت امام، به همه جهاتی که بوده هستم. یادم است بعد از شهادت اخوی از لندن آمدم[۱] و خدمت حضرت امام رسیدم. امام فرمودند: «می‌­دانید که من خانواده شما را […]

حالا بنده خود را جزء مبارزان سینه‌چاک نمی­‌دانم؛ نه ادعا دارم و نه داشته­ام. من فردی عادی هستم كه علاقه‌­مند به تشکیلات و انقلاب و حضرت امام، به همه جهاتی که بوده هستم. یادم است بعد از شهادت اخوی از لندن آمدم[۱] و خدمت حضرت امام رسیدم. امام فرمودند: «می‌­دانید که من خانواده شما را خیلی دوست دارم.» این کلام ایشان، آن­قدر مؤثر بود که اشک من درآمد. عرض كردم: «آقا، ما بعد از پدرمان آنچه فکر می‌­کردیم این بود كه حضرت­عالی پدر دوم ما هستید.»

البته بیشتر از همه ما، حاج‌آقا مهدی در معیت حضرت امام بود. دلیلش هم این بود که شهید، در قم درگیر با کار و تشکیلات و درس و زندگی بود و در امر مبارزه نیز به حضرت امام تأسی می‌­كرد. بنده در خصوص سهم خودم باید بگویم كه از محیط ایران و تشکیلات قم دور بودم. هشت سال كه اصلاً ایران نبودم، ابتدا به نمایندگی از آموزش و پرورش در عراق بودم، بعد هم مدتی را در آلمان به سر بردم.

راوی: برادر شهید- آیت‌الله نورالله شاه‌آبادی

[۱] ایشان در فاصله سال‌های ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۵ نماینده آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی در لندن بودند.

برچسب‌ها:, , , ,