آرشیو

مبارزه با یک رژیم وابسته

مبارزه با یک رژیم وابسته

6 خرداد 1402

وقتی شهید منتظری متواری می‌شوند و می‌خواستند ازدست ساواک مخفی بشوند، در خانه خودش به ایشان پناه می‌دهد و به تعداد دیگری از مبارزان وقتی متواری می‌شدند ایشان به آن‌ها پناه می‌دادند. برخی که می‌خواستند به فلسطین و برای آموزش نظامی بروند، به این‌ها کمک می‌کرد و هزینه‌های این‌ها را تأمین می‌کرد. آن‌ها می‌رفتند برای […]

ظرافت‌های یک مبارزه

ظرافت‌های یک مبارزه

20 اردیبهشت 1402

زمانی را تعیین کرده بودیم که بعضی از مراکز مربوط به رژیم را آتش بزنیم و انفجاراتی ایجاد کنیم. وقتی موضوع را با ایشان مطرح کردیم، ایشان تأملی کردند و بعد از مدتی به ما پاسخ دادند و مخالفت کردند. ما چون جوان‌‌های تند و انقلابی و آتشینی بودیم، تصور می‌‌کردیم این موضوع محتاطانه است؛ […]

خوردن دست به اعلامیه

خوردن دست به اعلامیه

17 اردیبهشت 1402

ایشان در سال‌ها و ماه‌های پایانی، یک مبارزه علنی و رودررو داشتند، اعلامیه چاپ می‌کردند و توزیع می‌کردند؛ در یک جلسه‌ای که روحانیان حضور داشتند، می‌خندیدند و می‌گفتند: «ما این اعلامیه‌ها را پخش کرده‌ایم.» در آن زمان اعلامیه یک پدیده خیلی خطرناکی بود که اگر می‌گرفتند، برای آن شخص ماه‌ها و سال‌ها زندان می‌بریدند؛ می‌گفتند: […]

تکیه‌گاه مطمئن

تکیه‌گاه مطمئن

12 اردیبهشت 1402

یادم می‌‌آید قبل از انقلاب به همراه دوستان‌مان یک گروه سیاسی ایجاد کرده بودیم که در راه روحانیت و پیرو امام بود و شاید علت اصلی آشنایی بنده با شهید شاه‌آبادی همین بود. آن زمان که این گروه را ایجاد کرده بودیم، جوان بودم و سن من کمتر از ۲۰ سال بود. احساس من این […]

اولین خواستگاری

اولین خواستگاری

12 اردیبهشت 1402

حقیقتاٌ اولین جایی بود كه خواستگاری می‌رفتم و غیر از ایشان به هیچ كس دیگری مراجعه نكرده بودم و موردی در ذهنم نبود. اصولاٌ با  اینكه ما سالیان قبل از انقلاب و بعد از انقلاب با ایشان ارتباط داشتیم، من حقیقتاٌ هیچ اطلاعی نداشتم كه ایشان دختری دارند یا ندارند. یك روز كه ما در […]

انقلاب پایه‌ای

10 اردیبهشت 1402

خوشبختانه ایشان تلاش می‌كردند دیدگاه امام را به ما منتقل كنند. این خدمت را به ما كردند كه به جای اینكه حركت‌های تند و انقلابی انجام دهیم و از مردم فاصله بگیریم، به این سمت سوق پیدا كنیم تا كار روشنفكرانه انجام دهیم. به همین دلیل، ما مراكز چاپی را در شهر ری ایجاد كرده […]

آتشی که در همه می‌گرفت

آتشی که در همه می‌گرفت

10 اردیبهشت 1402

سال‌هايي كه ما وارد دانشگاه شديم و در عين حال قبل از آن در جريان فعاليت‌هاي سياسي بوديم،در همین پیوند از دبيرستان و در جريان فعاليت‌هاي سياسي، بنده با دوستان‌مان در جمع‌ هيئت‌هاي مذهبي و در محافل سياسي، با شهيد شاه‌آبادي آشنا شدم. شهيد شاه‌آبادي انسانی پرشور، باعزم و بااراده و انسانی مصمم و آتشين […]

ایستادگی با تمام توان

ایستادگی با تمام توان

22 اسفند 1401

وقتی شهید منتظری متواری می‌شوند و می‌خواستند ازدست ساواک مخفی بشوند، در خانه خودش به ایشان پناه می‌دهد. تعداد دیگری از مبارزان نیز وقتی متواری می‌شدند، ایشان به آن‌ها پناه می‌دادند. برخی که می‌خواستند به فلسطین و لبنان برای آموزش نظامی بروند؛ به این‌ها کمک می‌کرد و هزینه‌های این‌ها را تأمین می‌کرد؛ آن‌ها می‌رفتند برای […]


Warning: Invalid argument supplied for foreach() in /home/h200650/domains/shahidshahabadi.ir/public_html/wp-content/themes/dana/inc/template/home/left-main/ads-panel.php on line 5