آرشیو

نان را گرامی بدارید

نان را گرامی بدارید

11 اردیبهشت 1402

یکی از خصوصیات عجیب ایشان این بود که عقیده داشتند اصلاً خرده نان نباید از این سفره بیرون رود. نه اینکه نداشته باشند؛ یعنی از جنبه مالی نبود. واقعاً مقید بودند که این کناره‌های نان را بخورند. این درس‌هایی است که از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام گرفته شده. آن شخص می‌گوید: «من دیدم […]

نان امام و حلیم مش‌عباس

نان امام و حلیم مش‌عباس

11 اردیبهشت 1402

حدوداً ده‌ساله بودم. سال ۱۳۴۶ به همراه پدرم، دو نفری، در ایام عاشورا به یکی از روستاهای دماوند رفتم؛ روستایی به نام کیلان، حوالی آب سرد دماوند. در ذهنم است که ایام عاشورا مصادف با تعطیلات نوروز یا تعطیلاتی بود که من مدرسه نمی‌رفتم. واقعۀ عاشورای آن سال را بسیار در خاطر دارم. ایشان در […]

نامۀ سرگشاده، درخواست آزادی امام و نخستین گزارش

نامۀ سرگشاده، درخواست آزادی امام و نخستین گزارش

11 اردیبهشت 1402

پس از دستگیری امام خمینی در جریان نهضت پانزده خرداد ۱۳۴۲، اعتراض‌های گوناگونی در گوشه و کنار کشور علیه این اقدام حکومت وقت به وقوع پیوست. با آغاز سال تحصیلی جدید حوزه‌های علمیه و ادامۀ بازداشت امام خمینی، علما و فضلای حوزه بر آن شدند که نامه‌ای سرگشاده خطاب به هیئت دولت بنویسند و در […]

میوه بهشتی

میوه بهشتی

11 اردیبهشت 1402

در خانه ما یک حیاط وسیع و بزرگی بود که همه به آنجا می‌­رفتیم، حیاط خاکی بود و بچه‌­ها بازی می­‌کردند. خب، از آن دوران سال­‌های زیادی گذشته و حرکت­‌های آن موقع­‌شان که مدرسه می‌­رفتند و من هم مریض بودم، به صورت شبحی در نظرم است. بیشتر خاطرات زمانی که ازدواج کردند و این‌­ها، یادم […]

موتور العلما

موتور العلما

11 اردیبهشت 1402

فی‌الواقع آن زمان[۱] موقع رشد ایشان بود. آقای حاج شیخ مهدی شاه‌آبادی، مرد بسیار فکور و توداری بود و کسی نمی‌­توانست بفهمد كه ایشان در بطن مبارزه قرار دارد، اما همان خاصیت «موتور العلما[۲]» را ایشان در مدتی به عهده داشت. شهید شاه‌آبادی جنبه­‌های فرهنگی و اجتماعی­‌اش خیلی قوی بود و با نسل جوان روابط […]

مهنایی من

مهنایی من

11 اردیبهشت 1402

امام در سال ۵۷ یک جمله‌ای گفتند: «گذشت آن زمانی که یک پاسبان بر ما حکومت می‌کرد.» ترس دیدن پاسبان را من هنوز یادم است. یک بار وقتی ساواک به خانه ما ریخت، برادرم، آقا وحید، کوچک بود. معمولاً بچه‌ها برای هر چیزی اسمی خاص می‌گذارند. آقا وحید هم این‌گونه بود. هنوز زبان باز نکرده […]


Warning: Invalid argument supplied for foreach() in /home/h200650/domains/shahidshahabadi.ir/public_html/wp-content/themes/dana/inc/template/home/left-main/ads-panel.php on line 5