پس از انفجار خمپاره، در لحظه شهادت ايشان به سمتشان دویدم. دیدم روی زمین افتادند. عمامه ایشان مانند ظرفی که لبریز از خون باشد، قشنگ صاف کنار صورتشان بود. ایشان را موج انفجار گرفت. ترکشی نخوردند. موج زیر چشمشان را گرفته بود. هر شیئی ظاهراً اگر از مرکز مغز رد بشود، مرگ بدون درد و […]
پس از انفجار خمپاره، در لحظه شهادت ايشان به سمتشان دویدم. دیدم روی زمین افتادند. عمامه ایشان مانند ظرفی که لبریز از خون باشد، قشنگ صاف کنار صورتشان بود. ایشان را موج انفجار گرفت. ترکشی نخوردند. موج زیر چشمشان را گرفته بود. هر شیئی ظاهراً اگر از مرکز مغز رد بشود، مرگ بدون درد و آنی است. ایشان خودشان متوجه شهادتشان نشدند. در آن لحظه موج انفجار ایشان را گرفت. بعد از آن بلندشان کردم و به سینهام چسباندم. فریاد میزدم آقاجون. که خب جواب نمیدادند. سرشان به طرفین خم میشد.
بعد از آن صحنه راننده ماشین ما، که گمان میکرد ایشان زخمی شده، زود عبایشان را برداشت، بهسرعت به سمت ماشینی که در جاده گذاشته بودیم حرکت کرد که ماشین را روشن بکند تا مجروح را به داخل ماشین بیاورد. بلافاصله همگی دست و پای خودمان را گُم کرده بودیم که چه باید بکنیم. اصلاً هیچ نمیفهمیدیم و لحظات بسیار دردناک و غیر قابل تصور و تصویری است. بازگویی آن لحظات برای همه سخت است. بسیاری از نکات و ظرایف و افکار در آن لحظه را هیچ نمیتوانم ترسیم کنم.
فقط متوجه شدم چهار نفر دست و پای شهید شاهآبادی را گرفتند و سرشان به عقب افتاده روی زمین و چهار نفر شروع کردند به دویدن. بهسرعت من با فریاد گفتم: «سرشان به سنگ میخورد، بگذارید روی زمین.» دیدم نمیگذارند. ایشان را سفت گرفتهاند. نشستم گفتم بگذارید روی زمین. خب من هم احساسم این بود که مجروح هستند، باید زود به درمانگاه و بهداری جبهه و خط مقدم برسند. شروع کردم فریادزنان آقای راننده را صدا کردم: «عبایشان را برگردانید.» ایشان هم خیلی دور شده بود. صدا را شنید و عبا را آورد. عبا را من پهن کردم. گفتم که با عبایشان حملشان کنیم. مسیر طولانی را با عبایشان حملشان کردیم تا دم ماشین.
در ماشین در صندوق عقب آن تویوتای پاترول ایشان را خواباندیم و من هم همینجور بغلشان کردم. دست راستم را زیر سرشان گذاشتم و در کنارشان درازکش عقب پاترول خوابیدم تا به بهداری برسیم. در بهداری خط مقدم، دکتر بعد از اینکه نگاهی کرد، معاینهای کرد، همه ما را با ناامیدی نگاه کرد و خبر شهادتشان را اعلام کرد.
راوی: مسعود شاهآبادی
نظرات