شهید شاهآبادی روحیه مشورت کردن بالایی داشتند. دوست داشتند که با بچهها صحبت کنند، طوری که ما را متوجه کنند مثل یک دوست هستند. یک سری مَنعیات داشتند که خیلی سختتر از بقیه بود. مثلاً ایشان خیلی سختشان بود که مصرف چیزی بالا باشد. اما زبانی نمیگفتند که این کار را نکنید. با دلیل و […]
شهید شاهآبادی روحیه مشورت کردن بالایی داشتند. دوست داشتند که با بچهها صحبت کنند، طوری که ما را متوجه کنند مثل یک دوست هستند. یک سری مَنعیات داشتند که خیلی سختتر از بقیه بود. مثلاً ایشان خیلی سختشان بود که مصرف چیزی بالا باشد. اما زبانی نمیگفتند که این کار را نکنید. با دلیل و برهان و صحبت كردن همه را متقاعد میکردند که این کار اشتباه است.
اگر میخواستیم کارهایی که برخلاف میل ایشان بود انجام دهیم، باید با ایشان مشورت میکردیم. مخالفت سرسختانه نمیکردند که با اوقاتتلخی آن کار را انجام بدهیم یا ندهیم. طوری صحبت میکردند که ما هم متقاعد میشدیم و آن کار را انجام نمیدادیم. اگر هم انجام میدادیم، با رضایت خودشان انجام میدادیم. بنابراین کاری را که میخواستیم انجام بدهیم اول با ایشان صحبت میکردیم. حاجآقا ما را راهنمایی میکردند. حتی قبل از آن فکر میکردیم که اصلاً این کار غلط است و نباید انجام شود، اما بعد از صحبت با ایشان نظرمان فرق میکرد.
راوی: همسر شهید
نظرات