مبارزه با یک رژیم وابسته

مبارزه با یک رژیم وابسته
6 خرداد 1402
91 بازدید

وقتی شهید منتظری متواری می‌شوند و می‌خواستند ازدست ساواک مخفی بشوند، در خانه خودش به ایشان پناه می‌دهد و به تعداد دیگری از مبارزان وقتی متواری می‌شدند ایشان به آن‌ها پناه می‌دادند. برخی که می‌خواستند به فلسطین و برای آموزش نظامی بروند، به این‌ها کمک می‌کرد و هزینه‌های این‌ها را تأمین می‌کرد. آن‌ها می‌رفتند برای […]

وقتی شهید منتظری متواری می‌شوند و می‌خواستند ازدست ساواک مخفی بشوند، در خانه خودش به ایشان پناه می‌دهد و به تعداد دیگری از مبارزان وقتی متواری می‌شدند ایشان به آن‌ها پناه می‌دادند. برخی که می‌خواستند به فلسطین و برای آموزش نظامی بروند، به این‌ها کمک می‌کرد و هزینه‌های این‌ها را تأمین می‌کرد. آن‌ها می‌رفتند برای آموزش و برمی‌گشتند. از جمله این‌ها شهید بروجردی بود. ایشان خیاط بودند. زمانی که می‌خواستند برای آموزش نظامی بروند، شهید شاه‌آبادی زمینه را برای ایشان فراهم کردند. از این کارها هر چقدر که مقدور بوده انجام می‌دادند و رژیم هم اجمالاً این چیزها را می‌دانستند و مراقب بودند که جلوگیری کنند، اما ایشان ردی نمی‌گذاشتند. ولذا در سنوات مختلف چند بار اواخر دهه 40و50 ایشان توسط رژیم دستگیر می‌شوند.

به هر حال، در آن زمان مبارزه بسیار مشکل بوده. یک روحانی که خانواده دارد و در آن زمان روحانیت تحت فشار بود و همه عوامل رشد کنترل می‌شد، آن زمان را باید کسی حس کند که معنای این را که یک روحانی این‌قدر چابک و سریع در میدان هست بداند. خیلی در آن زمان کم بودند روحانیانی که با تمام قوا و جسارت در مقابل رژیم بایستند و خیلی احتیاط می‌کردند. و شاخص‌ترین آنها شهید شاه‌آبادی بود. چون ایشان از خانواده برجسته روحانیت بودند و رژیم سعی می‌کند که این‌ها را نگیرد که بدنام بشود؛ اما چاره‌ای نبود از بس با جدیت مبارزه می‌کردند. اوایل دهه 50 دستگیر می‌شوند و دوباره 53 دستگیر می‌شوند و زندان بودند و شکنجه می‌شدند.

معمولاً در رابطه با گروه‌های انقلاب، خیلی تند ایشان را لو می‌دهند و به دلیل همکاری ایشان با آن گروه‌های انقلابی، می‌آیند ایشان را دستگیر می‌کنند. چند بار ایشان دستگیر می‌شوند. تا ایام پیروزی انقلاب اسلامی 5 بار ایشان دستگیر می‌شوند. پنجمین باری که توسط رژیم دستگیر می‌شوند، روزهای پایانی انقلاب بوده. یک بار هم ما گروه انقلابی مبارز بودیم که با ایشان در ارتباط بودیم و بعدها به نام گروه انقلابی «بدر» نامگذاری شد. ما با ایشان در تعامل و تماس بودیم و در اوایل 1357 که دستگیر شدیم، ارتباط ما با ایشان تحت مراقبت بود و ایشان را هم دستگیر می‌کنند. یک بار هم ایشان را در رابطه با پرونده ما دستگیر کردند که فکر می‌کنم چهارمین بارشان بود. ایشان می‌دانستند رژیم شاه یک رژیم وابسته است و منافع ملت ایران و دین اسلام را رعایت نمی‌کند. ولذا با قوت در مقابل رژیم ایستاده بودند.

راوی: عبدالعلی علی‌عسکری – داماد شهید

برچسب‌ها:, , , , , , ,