یادم است قبل از انقلاب، یک اتاق کوچک در همان منزل خيابان پیروزی داشتند كه بهاصطلاح اتاق دمِ دری محسوب ميشد. وقتی به آنجا میرفتیم، صبح زود، با احترام زن و مرد را از همسایهها میگفتند: «اگر حرفی، کاری، اشكال درسی دارند یا میخواهند قرآن بخوانند، به آنجا بیایند. من دو ساعت در خدمتشان هستم.» […]
یادم است قبل از انقلاب، یک اتاق کوچک در همان منزل خيابان پیروزی داشتند كه بهاصطلاح اتاق دمِ دری محسوب ميشد. وقتی به آنجا میرفتیم، صبح زود، با احترام زن و مرد را از همسایهها میگفتند: «اگر حرفی، کاری، اشكال درسی دارند یا میخواهند قرآن بخوانند، به آنجا بیایند. من دو ساعت در خدمتشان هستم.» از صبح زود خانمها جمع میشدند. اصلاً جا نبود بنشینند. دوزانو مینشستند و ایشان صحبت میکردند. قرآن میخواندند. اگر مسئلهای بود، جواب میدادند. از خیلی سال پیش از انقلاب فعال بودند.
راوی: حشمتالشریعه شاهآبادی – خواهر شهید
نظرات