ایشان در سالها و ماههای پایانی، یک مبارزه علنی و رودررو داشتند، اعلامیه چاپ میکردند و توزیع میکردند؛ در یک جلسهای که روحانیان حضور داشتند، میخندیدند و میگفتند: «ما این اعلامیهها را پخش کردهایم.» در آن زمان اعلامیه یک پدیده خیلی خطرناکی بود که اگر میگرفتند، برای آن شخص ماهها و سالها زندان میبریدند؛ میگفتند: […]
ایشان در سالها و ماههای پایانی، یک مبارزه علنی و رودررو داشتند، اعلامیه چاپ میکردند و توزیع میکردند؛ در یک جلسهای که روحانیان حضور داشتند، میخندیدند و میگفتند: «ما این اعلامیهها را پخش کردهایم.» در آن زمان اعلامیه یک پدیده خیلی خطرناکی بود که اگر میگرفتند، برای آن شخص ماهها و سالها زندان میبریدند؛ میگفتند: «من یک جایی این اعلامیهها را توزیع کردهام؛ برخی از افراد این اعلامیهها را برمیداشتند و دستشان به اعلامیه میخورد، و این خودش یک قدم برای ما بود.»
راوی: داماد شهید – عبدالعلی علیعسکری
نظرات