حاجآقا مهدی، بعد از سال 1341ش، که دیگر آن زمان به تهران آمده بودند، مدتی برای تبلیغ روحانیت به ماهشهر رفتند. بعد از بازگشت اخوی از ماهشهر، مرحوم حاج محمدتقی رستمآبادی، نوة مرحوم آخوند رستمآبادی، از دنیا رفته بود. مسجد رستمآباد در محلۀ اختیاریه، خالی از یک نفر معمم و پیشنماز بود. به حاجآقا مهدی […]
حاجآقا مهدی، بعد از سال 1341ش، که دیگر آن زمان به تهران آمده بودند، مدتی برای تبلیغ روحانیت به ماهشهر رفتند. بعد از بازگشت اخوی از ماهشهر، مرحوم حاج محمدتقی رستمآبادی، نوة مرحوم آخوند رستمآبادی، از دنیا رفته بود. مسجد رستمآباد در محلۀ اختیاریه، خالی از یک نفر معمم و پیشنماز بود. به حاجآقا مهدی پیشنهاد کردند تا برای اقامة نماز به آنجا بروند. ایشان در سال 1342 سن سیسالگی را رد کرده بودند. حاجآقا مهدی به من گفتند که صلاح میدانید به آنجا بروم؟ گفتم: «بهترین موقعیت است. بروید.» این، زمانی بود که حضرت آیتاللهالعظمی امام خمینی (ره) نهضت خود را شروع کرده بودند و علاقهمندی اخوی به حضرت امام نیز آشکار شده بود.[1]
راوی: برادر شهید- آیتالله نورالله شاهآبادی
[1] مصاحبه با آیتالله نورالله شاهآبادی
نظرات