شهید شاهآبادی در زمان طاغوت، براي آگاهي مردم دست به هر تلاشي ميزدند. برای این کار، از مسجد نمیتوانستند شروع کنند؛ چون میدانستند جوانها مسجد نمیآیند. از جاهای دیگر شروع میکردند. مثلاً در مسیر راه کوه، به آنها اعلامیه، رساله و نوار امام میدادند. حرفهای امام و اهداف امام را برایشان میگفتند. رژیم را برایشان […]
شهید شاهآبادی در زمان طاغوت، براي آگاهي مردم دست به هر تلاشي ميزدند. برای این کار، از مسجد نمیتوانستند شروع کنند؛ چون میدانستند جوانها مسجد نمیآیند. از جاهای دیگر شروع میکردند. مثلاً در مسیر راه کوه، به آنها اعلامیه، رساله و نوار امام میدادند. حرفهای امام و اهداف امام را برایشان میگفتند. رژیم را برایشان معرفی میکردند که چه کار با شما میکند و چه کار کرده است. ميگفتند اين دشمنی است که از ظاهرش نمیتوانید تشخیص دهید، پس آگاه باشید.
حین همین صحبتها آنها کمکم به فکر میرفتند و تازه میفهمیدند که روحانیان آنگونه که میپنداشتند و رژیم به آنها گفته، نیستند. رفتهرفته به خودشان میآمدند و مدام اطراف آقا بودند. در نهایت شهید شاهآبادی به مقصود خودش میرسید و آنان را مقیم مسجد میکرد؛ همانها که از سایۀ مسجد هم میگریختند!
راوی: همسر شهید
نظرات