آرشیو

پسرِ پدری معظم

پسرِ پدری معظم

12 اردیبهشت 1402

در بالا بودن مقام و جایگاه شهید شاه‌آبادی، همین‌قدر باید بگویم که حاج‌آقا مهدی پسر همان پدری بود که حضرت امام (ره) لقب استاد را به ایشان دادند. البته ما مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی بزرگ را از روی صحبت­‌هایی که امام نقل می‌­کردند و خود شهید هم از مرحوم پدرشان برای ما می‌­گفتند، شناختیم. مثلاً تعریف […]

برایم کتاب بخوان

برایم کتاب بخوان

12 اردیبهشت 1402

من آن قسمتی که در رابطه با زحمت‌های شبانه‌روزی ایشان بود یادم نمی‌رود. بعضی اوقات ما در حرم حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) در شهر ری، ساعت 12 شب به بعد قرار می‌گذاشتیم جلسه‌ای داشتیم که برای کارهایمان تنظیم می‌کردیم. دیگر اواخر جلسه، ایشان سرشان را روی زانوی من گذاشتند و گفتند این کتاب را برای من […]

بالایی پایین‌نشین

بالایی پایین‌نشین

12 اردیبهشت 1402

یک بار رفته بودم هیئت رئیسۀ مجلس خدمت آقای هاشمی که آن زمان رئیس مجلس بودند. زمان برگشت که از پله‌ها پایین می‌آمدم، دیدم شهید شاه‌آبادی وارد ساختمان شد که به پارلمان برود. در این اثنا یکی از نمایندگان با ایشان مشغول صحبت شد. یک فرد ثالثی ایستاده بود و از آن بالا من را […]

بالانس در لحظه!

بالانس در لحظه!

12 اردیبهشت 1402

شهید شاه‌آبادی سرشار از تحرک بودند. در این اواخر که تقریباً بیش از پنجاه سال از عمر ایشان می‌گذشت، محاسن‌شان سفید شده بود؛ اما طوری تحرک داشتند که جوان‌های ما متحیّر بودند. مثلاً وقتی می‌دیدند یک عده از بچه‌ها بی‌حوصله هستند، فوراً سه‌چهارتا بالانس می‌زدند و همه را شارژ می‌کردند و به خنده می‌انداختند. بعد […]

یک اراده تا امام

یک اراده تا امام

12 اردیبهشت 1402

یكی از امتیازات دیگر شهید شاه‌آبادی این بود كه با امام رحمت‌الله‌علیه خیلی نزدیك بودند؛ یعنی هر موقع اراده می‌كردند، امام را زیارت می‌كردند و گزارش‌های لازم را از وضعیت مردم، انقلابیان و خبرهای جالب را به عرض امام می‌رساندند. امام راحل هم شناخت ریشه‌ای به این خانواده بزرگ داشتند. لطف و محبت فراوانی نسبت […]

هنری که تنها او داشت

هنری که تنها او داشت

12 اردیبهشت 1402

شهید شاه‌آبادی خیلی مقید بودند به رفع کدورت‌ها میان خانواده انقلاب و اگر احساس می‌کردند بین علما هم  کدورتی یا سلیقه‌های خاصی مطرح است، آن‌ها را به هم نزدیک می‌کردند. ما خیلی شنیدیم كه چنین نقشی را سعی می‌کردند ایفا کنند. بعضی وقت‌ها اختلافی بین این ارکان پیش می‌آمد. مثلاً راجع به بعضی افراد نهضت […]

ایام خوش آن بود که با دوست به سر شد

ایام خوش آن بود که با دوست به سر شد

12 اردیبهشت 1402

درواقع بهترین دوران طلبگی من دورانی بود كه در محضر شهید شاه‌آبادی بودم. مادر ایشان، یوما خانوم، می‌دانست كه من یک مقدار خجولم و كمتر رفت‌وآمد می‌كنم. یک روز یک قسم خورد، گفت: «فلانی، به خدا قسم من بین شما دو تا فرق نمی‌گذارم. شما شب‌های پنج‌شنبه تعطیل هستید، ایشان هم تنهاست. بیایید با هم […]

هم‌بند منصف

هم‌بند منصف

11 اردیبهشت 1402

با یک سعه صدر بسیار جالبی عمدتاً تمام مطالب را می‌شنیدند. بعضی‌هایشان را پاسخ می‌گفتند، بعضی را قبول می‌کردند که کوتاهی جامعه روحانیت بوده؛ به دلیل اینکه جامعه روحانیت مجموعه کسانی را تشکیل می‌دهد که آن‌ها عمرشان را، زمان‌شان را صرف این می‌کنند که تعالیم عالی اسلام را بشناسانند. قرار است سخنگو و بیان‌کننده این […]

هر چه شما نفرمایید!

هر چه شما نفرمایید!

11 اردیبهشت 1402

زمانی که ایشان را گرفته بودند، با مأموران ساواک خوب مبارزه می‌کرد. به برادرم گفته بودند: «آقا عمامه‌تان را بردارید.» پاسخ داده بود: «عمامه را بر نمی‌دارم.» هر چه اصرار می‌کنند که عمامه را بردارید، می‌گوید: «نه، خودتان بیایید و بردارید.» افرادی که در آنجا بودند، جرأت این کار را پیدا نمی‌کنند. زمانِ سرلشکر علوی‌مقدم […]

هر چه بود، برادر بود

هر چه بود، برادر بود

11 اردیبهشت 1402

روحیه مبارزاتی در ما برادران هست، ولی در هر کدام به یک نحو مقدر است. حاج‌آقا مهدی به علت همراهی هایی که با امام داشتند و نزدیک بودند، خصوصیاتی را که عینی بود دنبالش می­رفتند، ولی در خصوص ما حمایت و همراهی دورادور بود. با همه این­ها، این شهید عزیز آنچه را که در حکم […]


Warning: Invalid argument supplied for foreach() in /home/h200650/domains/shahidshahabadi.ir/public_html/wp-content/themes/dana/inc/template/home/left-main/ads-panel.php on line 5