آرشیو

مزه آیات وحی

مزه آیات وحی

6 خرداد 1402

بنده از سن ۱۴ـ۱۵ سالگی با خانواده ایشان، شهید شاه‌آبادی، توسط دخترشان زهرا خانم آشنایی پیدا کردم. من با دختر خانمشان اول دبیرستان هم‌درس بودیم. من در مدرسه معمولی درس می‌خواندم که مدرسه‌مان اسلامی نبود و خانم زهرا شاه‌آبادی از مدرسه اسلامی آمده بودند و برای من خیلی جالب بود. تا به آن زمان با […]

کتاب‌های دست‌نویسی

کتاب‌های دست‌نویسی

30 اردیبهشت 1402

من ساعت پنج صبح می‌رفتم خدمت آقاجان‌شان و درس صَرف را می‌گرفتیم، تصریف جامع‌المقدمات. خیلی جالب بود. ایشان خیلی خسته بودند. اصلاً شب‌ها خیلی دیر می‌آمدند منزل. خواب ایشان هم خیلی کم بود. شب‌ها بعد از اینکه همه سرکشی‌هایشان به بیمارستان و کمیته را انجام می‌دادند، به منزل برمی‌گشتند. تقریباً برنامه درسی ما قبل از […]

صبرهای همسر

صبرهای همسر

20 اردیبهشت 1402

من اصلاً به طور مستقیم با آقازاده‌شان، همسر فعلی‌ام، ارتباط نداشتم. فقط ارتباط من با خود شهید شاه‌آبادی و با زهرا خانم و مادرجان به طور مستقیم بود. من هم شیفته اخلاقیات و صبر حاج‌خانم بودم. ایشان خیلی سختی و مشقت کشیدند. دیدم که هر روز حاج‌آقا از منزل می روند، دیگر امیدی به بازگشت […]

خفته بیدار

خفته بیدار

17 اردیبهشت 1402

به هر حال ما موفق شدیم بعد از اینکه ایشان از تبعید برگشتند، کلاس‌مان را شروع کنیم. خیلی خسته بودند. سر کلاس اول می‌گفتند شما بخوانید. خواندن درس به این نحو بود که اول باید متن را می‌خواندیم، بعد ایشان توضیح متن را می‌دادند. در حالی که می‌خواستیم متن را بخوانیم، وسط متن خواب‌شان می‌برد. […]

چادری‌های مشکوک

چادری‌های مشکوک

13 اردیبهشت 1402

یک بار هم در مسیری که به منزل ایشان می‌آمدم، ساواک مرا گرفت. خیلی هم اعلامیه همراه من بود. خاله ایشان، که خدا رحمتشان کند، یک مبارز  بی‌نظیر سیاسی و خیلی زِبل بودند. من هم تقریباً با راضیه خانم ارتباط داشتم و در این زمینه یک چیزهایی یاد گرفته بودم؛ مثلاً اینکه چه‌جوری از دست […]


Warning: Invalid argument supplied for foreach() in /home/h200650/domains/shahidshahabadi.ir/public_html/wp-content/themes/dana/inc/template/home/left-main/ads-panel.php on line 5