برایم کتاب بخوان
12 اردیبهشت 1402
من آن قسمتی که در رابطه با زحمتهای شبانهروزی ایشان بود یادم نمیرود. بعضی اوقات ما در حرم حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) در شهر ری، ساعت 12 شب به بعد قرار میگذاشتیم جلسهای داشتیم که برای کارهایمان تنظیم میکردیم. دیگر اواخر جلسه، ایشان سرشان را روی زانوی من گذاشتند و گفتند این کتاب را برای من […]