آرشیو

سخنان حجت‌الاسلام سعید شاه‌آبادی در مراسم رونمایی از تندیس شهید شاه‌آبادی در موزه عبرت (مهر ماه 1395)

سخنان حجت‌الاسلام سعید شاه‌آبادی در مراسم رونمایی از تندیس شهید شاه‌آبادی در موزه عبرت (مهر ماه 1395)

17 مهر 1402

نمی‌دانم این چه تقدیری‌ست که در این مکان شکنجه‌هایش را باید پدر من بشوند و سخنرانی‌اش را باید من بکنم. به هر حال، وقتی با اخوی‌های دیگر وارد این منطقه شدم، یاد دوران‌هایی افتادیم که با مرحومه والده‌مان در این زندان‌ها دنبال آقاجون می‌گشتیم. بعد از پیروزی انقلاب چیزهایی را از زندگی پدرمان دیدیم که […]

سلب توفیق

سلب توفیق

9 خرداد 1402

بعد از انقلاب مردم اسلحه‌های بی‌شماری جمع کرده بودند. حضرت امام فرمان تأسیس کمیته انقلاب را دادند. به واسطه تأسیسش توسط رهبر کبیر انقلاب، تحت عنوان «کمیته امام خمینی» نام گرفت. امام، آیت‌الله مهدوی کنی را به عنوان سرپرست کمیته انقلاب اسلامی کشور منصوب کردند. از طرف ایشان افراد مورد اعتماد از جمله شهید شاه‌آبادی […]

بازی با مرگ برای تشکر

بازی با مرگ برای تشکر

8 خرداد 1402

از جمله سفرهایی که  در جبهه خدمت ایشان بودیم، بعد از فتح حاج عمران به اتفاق ایشان حرکت کردیم و به سمت حاج عمران شهرهای غربی را یکی پس از دیگری پشت سر می‌گذاشتیم. موقعی که می‌خواستیم از سنندج به سمت حاج عمران برویم، خیلی از برادرانی که مسئول بودند، به واسطه ناامنی جاده‌ها ما […]

مرد حاضر در همه صحنه‌ها

مرد حاضر در همه صحنه‌ها

6 خرداد 1402

من اولین باری که با عالم مجاهد بزرگ، حاج شیخ مهدی شاه‌‌آبادی آشنا شدم، در حوزه علمیه قم، حدود سال­‌های 1336–1337 بود که در دروس معروف حوزه شرکت می­‌کردند و بیشتر در درس حضرت امام، و به دلیل همین اشتراک در حوزه درس حضرت امام، گاهی جلساتی خصوصی‌­تر هم تشکیل می‌­شد. من از آنجا با […]

کنار شهید

کنار شهید

30 اردیبهشت 1402

در ختم یکی از دوستان شهید ما، خودشان شرکت و سخنرانی کرده بودند؛ همین‌طور در موارد و مواقع دیگر. به‌خصوص كه در منطقه بازار و در همسایگی منزل پدری ما، منزل یکی از برادران ایشان بود. از قدیم ارادت و دوستی بین ما وجود داشت، ولی دیداری که در جبهه اتفاق افتاد بسیار خاص بود […]

کمیل آخر

کمیل آخر

30 اردیبهشت 1402

من چند بار به اتفاق ایشان به جبهه رفته بودم. ایشان از همه جا بازدید می‌کردند و آن عشق و شور را داشتند که حتماً به جبهه‌ها بیایند و با همه گرفتاری که داشتند، با برادرهایی که در جبهه بودند صحبت کنند و آن‌ها را ببوسند. آخرین بار ایشان با فرصت دو روزه‌ای که از […]

کاش زودتر می‌آمدی

کاش زودتر می‌آمدی

30 اردیبهشت 1402

آن‌قدر برایم احترام قائل بود که گاهی سوءاستفاده هم می‌کردم! البته برای خودش بود. با آن‌همه مشغله و فعالیت تمام‌نشدنی‌اش، می‌خواستم شده ثانیه‌ای استراحت کند. دل من هم تنگ می‌شد خب. گفتم: «شما که دوازده شب به بعد می‌آیید، صدای ماشین در خانه می‌پیچد و اعصابم به هم می‌ریزد. یا زودتر بیایید، یا اصلاً نیایید […]

فولکس انقلابی

فولکس انقلابی

30 اردیبهشت 1402

مرحوم شهید شاه‌آبادی یكی از امتیازاتش این بود كه لبخند از چهره‌اش ساقط نمی‌شد. همیشه بالبخند بود، بامحبت بود. در زهد و تقوی می‌توانم بگویم اهل تحجد بود، می‌توانم بگویم نماز شبش ترك نمی‌شد. به دوستانش خیلی عشق می‌ورزید. عاشق و شیفته امام راحل بود. عاشق انقلاب بود. فدایی انقلاب بود. در جلسات جامعه روحانیت […]

سفارش سه‌شنبه

سفارش سه‌شنبه

17 اردیبهشت 1402

شب تأسیس صندوق قرض‌الحسنه، منزل حاج‌آقا نیساری بودیم. شب آخر هم که ایشان می‌خواستند به جبهه مشرف شوند و شهید شوند، جلسه در منزل حاج‌آقا حیدری بود. آن جلسه طولانی شد و ما می‌خواستیم جلسه را تمام کنیم که حاج‌آقا گفتند: «بنشینید! بنشینید! من کار دارم!» و ظاهراً در انتخاب مجلس شورای اسلامی خودشان وکیل […]


Warning: Invalid argument supplied for foreach() in /home/h200650/domains/shahidshahabadi.ir/public_html/wp-content/themes/dana/inc/template/home/left-main/ads-panel.php on line 5