رفیق چریکم
17 اردیبهشت 1402
قبل از انقلاب با حاجآقا مهدی شاهآبادی مأنوس بودیم. حدود سال 53 بود. مادر ایشان مبتلا به شکستگی مفصل ران شدند. مادر حاجآقا خانمی محترم، مسن و خوشصحبت بودند. ایشان زمین خورده بودند، سر استخوانشان شکسته بود. حاجآقا آمد و گفت: «چه کار کنیم؟» گفتم: «باید عمل کنیم.» سن ایشان صد یا بالای صد بود. […]