ور بشکنم این عهد، غرامت بکشم
ایشان سبکبال بودند. یک روز در خیابان پاسداران دیدمشان که با یک جوانی تصادف کرده بودند. ایستادم و پرسیدم: «چه شده؟» دیدم ماشینی هست و در اثر تصادف با اتومبیل اخوی، یک خط کوچکی بر آن افتاده. گفتم: «برادر، این با پنج تا تکتومانی و یک پولیش زدن درست میشود.» اما شهید شاهآبادی چندین برابر […]