چشمی که خیانت نکرد
13 اردیبهشت 1402
بنده مسئول صندوق بودم. یک روز یک نامه نوشتند که شما حدود ۱۲۰ هزار تومان یا ۷۴ هزار تومان به حامل این نامه بدهید. ما پول را به ایشان دادیم و رفتند. بعد از چند روز ایشان را دیدم. فرمودند: «میدانی این آقا کی بود؟» یک آشنایی دوری داشتند. گفتند: «این آقا آمادگی زیادی برای […]