آرشیو

بخش پنجم – مبارزه تا شهادت

بخش پنجم – مبارزه تا شهادت

4 تیر 1402

شروع مبارزات سیاسی-مذهبی شیخ مهدی به سال 1332ش، پس از کودتای 28 مرداد بازمی‌گردد، که برای نخستین‌بار دستگیر و زندانی شد، اما پس از  مدتی آزاد گشت.[1] وی به مبارزه علیه رژیم سفاک پهلوی، از طرق گوناگون هم‌چنان ادامه داد. یکی از برنامه‌های او در جهت آگاهی و تنویر افکار مردم مناطق محروم و دورافتاده […]

عیادت از مجروحان

عیادت از مجروحان

20 اردیبهشت 1402

آشنایی ما با شهید شاه‌آبادی از سال‌های قبل و سال‌های ابتدای انقلاب شروع شد. البته من از مسجد رستم‌آباد ایشان را شناختم. تشریف می‌آوردند و پیش‌نماز بودند. ما خدمت‌شان می‌رسیدیم و با ایشان آشنایی داشتیم. چون در سال‌های ابتدای انقلاب من چند ماهی در تهران نبودم، لذا این ارتباط برای مدت کوتاهی قطع شد. در […]

عملگی مسجد

عملگی مسجد

20 اردیبهشت 1402

مسجد رستم‌آباد خیلی مخروبه بود. به خاطر همین آقاجون با ورود به آنجا کار ساخت و ساز را هم شروع کردند. رسماً بعد از نماز، لباس‌هایشان را درمی‌آورند، به خاطر اینکه مردم هم کار کنند. مسجد پولی نداشت به بنا بدهد. هر شب مردم بعد از نماز کارگری می‌کردند. آقاجونم خودشان آستین‌هایشان را بالا می […]

شدت و رحمت همزمان

شدت و رحمت همزمان

20 اردیبهشت 1402

ورود ایشان تنها به مسجد رستم‌آباد نبود، به مجموعه رستم‌آباد برای حل مشکلات و مسائل رستم‌آباد کمک می‌کردند و برای حل آن‌ها تا زیر کرسی مردم می‌نشست و در دل مردم نفوذ می‌کرد، و جداً مصداق «أشِدّاء عَلَی الکُفّار رُحَماءُ بَینَهُم» بود. همان‌طوری که با شدت و حِدت و همت در مقابل رژیم پهلوی و […]

راننده امام جماعت

راننده امام جماعت

17 اردیبهشت 1402

در حدود سال‌های 52، 53 همزمان با فعالیت‌های حکومتی، در رابطه با دستیابی به مساجد و سازمان‌دهی کردن فعالیت‌های مذهبی، امام مسجد رستم‌آباد ،حاج شهید محمدتقی رستم‌آبادی مرحوم شد. در همین زمان، فعالیت‌های افراد وابسته به حکومت، مخصوصاً آن‌ها که در منطقه پرچم حزب رستاخیز را عَلَم کرده بودند و مردم را به این حزب […]

دغدغه جوان

دغدغه جوان

17 اردیبهشت 1402

مرحوم شهید شاه‌آبادی در دوران انقلاب و مبارزه بسیار حساس بود و تمام جهات را در نظر داشت. حتی شبی آمدند در مدرسه عالی شهید مطهری، در جامعه وعاظ شركت كردند و پیشنهاد دادند كه اگر این جامعه مجالسش را، كه شب‌های سه‌شنبه در همان مكان ولی‌آباد بود، تشكیل بدهد، یک مقدار به یکدیگر نزدیك […]

خانم‌ها مقدمند

خانم‌ها مقدمند

13 اردیبهشت 1402

حاج آقا شاه‌آبادی رحمةالله‌عليه وقتی به اين مسجد آمدند، مسجد رستم‌آباد هم تکيه بود، هم مسجد توأماً و هست. شهيد شاه‌آبادی ديدند که بزرگ‌ترها و پيرمردان مسجد رسم دارند در وليمه محرم و صفر یا سحری دادن در ماه مبارک رمضان، اول آقايان بايد غذا بخورند بعد خانم‌ها. شهيد شاه‌آبادی اين رسم را و اين […]

جوان‌ها جلو بروند

جوان‌ها جلو بروند

13 اردیبهشت 1402

از بچگی با آقا خیلی راحت بودم. شما چطور به هم سن و سال خودتان می‌رسید نشاطی به شما دست می‌دهد، ایشان هم با یک روحیه خیلی خوب، وقتی به ما می‌رسیدند، تمام غصه‌ها یادمان می‌رفت. من با اینکه سنم پایین بود و دختر بودم، در کمال عفت و حجاب، با حاج‌آقا این حالت را […]

وزارت رستم‌آباد

وزارت رستم‌آباد

12 اردیبهشت 1402

یادم است اخوی‌ام، شهید شاه‌آبادی، آقای محلاتی را دعوت کردند برای یک شب که در مسجد رستم‌آباد منبر برود. آقای محلاتی پیش من آمد و گفت: «صلاح می­دانید من آنجا بروم؟» گفتم: «چرا نه؟» ما حتی شب اول به اتفاق شهید محلاتی به مسجد رستم‌آباد رفتیم. یعنی آن مخفی­کاری ­ها سرانجام به رفاقت نزدیک و […]

نگران دیگرانم

نگران دیگرانم

11 اردیبهشت 1402

اولین بار که ایشان را گرفتند و زندانی کردند، از من خواستند که به وسیله‌ای بتوانم ایشان را از این موقعیت نجات بدهم. دوستی داشتم که در فرهنگ همکار من بودند. آن روز، آن آقا معاون اول مجلس شورای زمان بودند. از آن دکتر خواستم که شما کاری انجام دهید. گفت من فردا می‌روم امریکا، […]


Warning: Invalid argument supplied for foreach() in /home/h200650/domains/shahidshahabadi.ir/public_html/wp-content/themes/dana/inc/template/home/left-main/ads-panel.php on line 5