آرشیو

سعادتی که نصیب شهید شد

سعادتی که نصیب شهید شد

17 اردیبهشت 1402

شهید شاه‌آبادی در مرتبه اعلایی از ایمان و علم و جهاد قرار داشتند و در رابطه با جهاد هم عجیب بودند؛ چه در تهران با تشکیل کمیته و سرپرستی بسیجیان، چه وقتی جنگ شروع شد. اصلاً نمی‌شد که یکی دو روز وقت داشته باشند و سر از جبهه درنیاورند. حتی وقتی سوریه رفته بودیم، ایشان […]

رضایت همسر و رسیدگی به مردم

رضایت همسر و رسیدگی به مردم

17 اردیبهشت 1402

زمان انقلاب حاج‌آقا خیلی تلاش می‌كردند و نسبت به رزمنده‌ها حسّاس بودند و برابرشان احساس شرم و مسئوليت می‌كردند، جوری كه آدم متحيّر می‌شد. ايشان در شبانه‌روز يكی دو ساعت می‌خوابيدند و در خانه تلفنی هميشه در دسترس بقيه بودند. مثلاً می‌خواستيم با هم غذا بخوريم اما تلفن اجازه نمی‌داد، يک‌بند زنگ می‌زد. ‌يک بار […]

خبر شهید

خبر شهید

17 اردیبهشت 1402

وقتی جنگ تحمیلی شروع شد، علاقه شدیدی داشتند که به هر صورت که شده، به هر مدتی که شده خود را به جبهه برساند. بلافاصله زمانی که از کار روزمره فارغ می‌‌شدند به جبهه می‌­رفتند، تا حدی که با آقای مهندس چمران قرار گذاشته بودند که به جبهه بروند. مثل اینکه مهندس چمران در تبریز […]

اینجا به من نیاز دارند

اینجا به من نیاز دارند

12 اردیبهشت 1402

وقتی در مجلس اعلام نیاز به نیروی جبهه کرده بودند، حاج‌آقا گفته بودند من ۴۸ساعت وقت دارم و می‌توانم بروم. چون مجلس در این مدت تعطیل بود. اما بعد از این ۴۸ساعت کلاس داشتند؛ کلاس‌های تحقیق و برنامه‌های دیگر که باید بعد از این به آن کلاس‌ها می‌رسیدند. شهید شاه‌آبادی از آن جا به من […]

وقت من را بگیرید!

وقت من را بگیرید!

12 اردیبهشت 1402

به‌جِد و خیلی مؤکداً از مسئولان جبهه و جنگ می‌خواستند وقت من را پر کنید، وقت بی‌کار برای من قرار ندهید. با ناراحتی زیاد اصرار می‌کردند کاملاً وقتم را پر کنید؛ حالا مسئولان تبلیغات جبهه و جنگ و افراد مختلفی که در این رابطه مسئولیت برنامه‌ریزی برای ایشان یا مسئولان دیگر را داشتند. راوی: مسعود […]

نترسید، من نمی‌شکنم!

نترسید، من نمی‌شکنم!

11 اردیبهشت 1402

ایشان به سنگرها می‌رفتند و با رزمندگان صحبت می‌کردند. گاهی حتی این دیدارها آن‌قدر طولانی می‌شد که برنامۀ سخنرانی به هم می‌خورد. خیلی خودمانی و دوستانه صحبت می‌کردند و هیچ فاصله‌ای بین ایشان و رزمندگان نبود. بسیار به جوان‌ها علاقه داشتند و به تمام سؤالات آن‌ها بادقت جواب می‌دادند. معمولاً هم در جبهه‌ها به جاهایی […]

استادزاده

استادزاده

10 اردیبهشت 1402

در انتخابات دور اول مجلس شورای اسلامی، شهید شاه‌آبادی به عنوان نماینده مردم تهران وارد مجلس می‌شوند و فعالیت‌های خودشان را در این سنگر جدید ادامه می‌دهند. به گفته یکی از همکاران ایشان در مجلس اول، نقش ایشان در کمیسیون قضایی مجلس بسیار برجسته بوده و نظرات و پیشنهادهایی که ایشان می‌دادند، در آن زمان […]

لذت خدمت

لذت خدمت

10 اردیبهشت 1402

سر سفره غذا، من می‌گفتم سیم تلفن را بکشید و راحت غذا بخورید و بعداً جواب تلفن را بدهید. می‌گفتند: «ابداً!» ما گاهی پنهانی تلفن را از پریز می‌کشیدیم. اما وقتی زمان كوتاهی می‌گذشت و تلفن زنگ نمی‌خورد، ایشان می‌فهمیدند که ما یک کاری کرده‌ایم و می‌گفتند: «اگر این کارها را بکنید تا جلوی فعالیتم […]

آخرین سفر، آخرین سنگر

آخرین سفر، آخرین سنگر

9 اردیبهشت 1402

آخرين سفر: زمان: غروب خونین پنج شنبه/ششم اردیبهشت ماه/سال ۱۳۶۳ هـ.ش. مکان: جبهه‌های عاشق‌طلب جنوب، نيزارهای آغشته به خونِ عشاق سيدالشهداء حسين بن علی (سلام‌الله‌علیه) جزيره‌ای فراگردش آتش و خون: «مجنون» همزمان با سالروز شهادت امام موسی کاظم (سلام‌الله‌علیه)، مردی از تبار عشاق اهل بيت، ائمۀ معصومين و اسلام، مردی خستگی‌ناپذير، روحانی مبارز و جان […]

گفت‌وگو با صفيه آيت‌الله‌زاده شيرازی، همسر شهيد شاه‌آبادی

گفت‌وگو با صفيه آيت‌الله‌زاده شيرازی، همسر شهيد شاه‌آبادی

7 اردیبهشت 1402

محبت ايشان تمام قلبم را گرفته بود درباره سخت‌كوشی و فعاليت زياد شهيد شاه‌آبادی بسيار سخن گفته شده، واقعاً همين طور بود؟ يعنی در خانه هم اين ويژگی بارز بود يا آرام‌تر بودند؟ بله، همين طور بود. شايد عجيب باشد، ولی ايشان در شبانه‌روز دو سه ساعت بيشتر نمی‌خوابيدند و در منزل هميشه تلفن می‌بايست […]


Warning: Invalid argument supplied for foreach() in /home/h200650/domains/shahidshahabadi.ir/public_html/wp-content/themes/dana/inc/template/home/left-main/ads-panel.php on line 5