آرشیو

همه یتیم شدیم

همه یتیم شدیم

6 خرداد 1402

هر ازدواجی که قرار بود در بین بستگان ما صورت بگیرد، تا حاج‌آقا با داماد صحبت نمی‌‌کردند، خانواده عروس به این پسر، دختر نمی‌دادند. یا وقتی خانواده ما می‌خواست عروس بیاورد، تا ایشان با خانواده عروس صحبت نمی‌کردند، آن‌ها به خودشان اجازه نمی‌دادند که با این خانواده وصلت کنند. با دیدن می‌فهمیدند که این داماد […]

فقط عدس‌پلو

فقط عدس‌پلو

30 اردیبهشت 1402

بعد از پیروزی انقلاب و اوایل برقراری نظام جمهوری اسلامی، من كه تازه دخترم ازدواج كرده بود، یك روز جمعه گفتم: «برادر جان، از نماز جمعه به منزل ما تشریف بیاورید.» ایشان گفتند: «من به شرطی می‌­آیم که شما فقط عدس‌پلو بپزید.» من هم دوست داشتم از مهمانانم و عزیزانم پذیرایی خوبی کنم، ولی گفتم […]

اولین خواستگاری

اولین خواستگاری

12 اردیبهشت 1402

حقیقتاٌ اولین جایی بود كه خواستگاری می‌رفتم و غیر از ایشان به هیچ كس دیگری مراجعه نكرده بودم و موردی در ذهنم نبود. اصولاٌ با  اینكه ما سالیان قبل از انقلاب و بعد از انقلاب با ایشان ارتباط داشتیم، من حقیقتاٌ هیچ اطلاعی نداشتم كه ایشان دختری دارند یا ندارند. یك روز كه ما در […]

سخنرانی شهید شاه‌آبادی به مناسبت میلاد پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله

سخنرانی شهید شاه‌آبادی به مناسبت میلاد پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله

10 اردیبهشت 1402

راهگشای درک حقیقت ما اگر عقیده و حركات خود را به سمت خدا جهت‌گیری کنیم، متوجه می‌شویم كه لطف خدا در همۀ لحظات، خصوصاً لحظاتی كه دچار مشكل می‌شویم، موجب تسکین و تقویت روحی ما می‌شود. خداوند باری‌تعالی، ممکن است در بسیاری از موارد عنایات کریمۀ خود را در دل‌های شکسته‌ای که با کمترین معلومات […]

خدا در و تخته را به هم می‌رساند

خدا در و تخته را به هم می‌رساند

7 اردیبهشت 1402

ازدواج در ۲۷سالگی؛ ۲۷ سال زندگی مشترک شهید شاه‌آبادی بر خلاف بسیاری از روحانیون خیلی زود اردواج نکرد. شاید درگیری‌های سیاسی او که باعث شد وقتی که حتی خیلی جوان بود زندان را نیز تجربه کند، سبب شد تا ۲۷سالگی ازدواج نکند و بیش از هر چیز بخواند و مبارزه کند. او برای ازدواج دختری […]

آغاز زندگی مشترک از زبان همسر شهيد

آغاز زندگی مشترک از زبان همسر شهيد

7 اردیبهشت 1402

“منزل برای ما باغ بود” حكايت ازدواج شهيد شاه‌آبادی با صفيه آيت‌الله‌زاده شيرازی، حكايت آموزنده و شيرينی است، به‌ويژه اگر آن را به طور مستقيم و بی‌واسطه از زبان همسرش بشنويم: وقتي از نجف آمديم، ۳ تا ۴ سال هر كسی كه پيشنهاد ازدواج را با من می‌داد، پدرم موافقت نمیكردند تا زماني كه آقای […]


Warning: Invalid argument supplied for foreach() in /home/h200650/domains/shahidshahabadi.ir/public_html/wp-content/themes/dana/inc/template/home/left-main/ads-panel.php on line 5