مطالب

رفتار با فرزندان

رفتار با فرزندان

9 اردیبهشت 1402

مقید بودند که همه سحر بیدار شوند و از فضیلت صبح محروم نباشند. خودشان صبح‌ها برای نماز اوّل وقت بیدار می‌شدند. البته همه را با هم صدا نمی‌کردند، بلکه یکی‌یکی بچه‌ها را بیدار می‌کردند و بعد نماز جماعت می‌خواندند. بعد با بچه‌ها نرمش می‌کردند. وقتی که خانه بودند مثل شمعی بود که بچه‌ها دورش بودند. […]

باغ خانه

باغ خانه

9 اردیبهشت 1402

زندگی خوش و بامحبتی برای ما درست كرده بودند. انگار خانه برای ما باغ بود؛ يعنی هر كجا كه می‌رفتيم بلافاصله دلم می‌خواست به منزل خودمان برگردم. هميشه در نشاط بودند. جوری برای ما جا انداخته بودند كه نماز شب را راحت می‌خوانديم. گرچه برايمان مشكل بود يا اينكه خسته بوديم، باز نماز شب را […]

آخرین‌ها

آخرین‌ها

9 اردیبهشت 1402

یک ساعت مشخصی قرار بود به جبهه بروند. اين بار پسرشان، آقامسعود، را هم با خودشان می‌بردند. آن ساعتی كه قرار بود بروند كمی جلوتر افتاده بود. زنگ زدند به ايشان كه پرواز جلو افتاده. اين شد که كمی كارهايشان به هم خورده بود. پاسدارشان هم نيامده بود و من دور و برشان راه می‌رفتم […]

احترام نام

احترام نام

9 اردیبهشت 1402

ایشان از اول من را با لفظ خانم صدا می‌کردند و من هم متقابلاً ایشان را آقا صدا می‌کردم. اما بعدها  به زبان بچه‌ها که آقاجون صدا می‌کردند من هم آقاجون می‌گفتم و ایشان همچنان خانم می‌گفتند. اگر کسی من را به اسم صدا می‌کرد، ناراحت می شدند. با وجود این‌که من سنی نداشتم که […]

خواب بیداری ست، اگر با دانش است

خواب بیداری ست، اگر با دانش است

9 اردیبهشت 1402

شهید شاه‌آبادی زمانی که خیلی از کار خسته می‌شدند، وقتی را قرار می‌دادند که بنشینند اخبار گوش کنند یا نوار گوش کنند یا به درس بچه‌ها می‌رسیدند. به بچه‌ها می‌گفتند شما بگویید تا من بشنوم، و همان زمان گوش می‌دادند و تا آنجا که درست می‌گفتند ایشان خواب بودند؛ همین که غلط می‌گفتند، آقا متوجه […]

آغاز زندگی مشترک از زبان همسر شهيد

آغاز زندگی مشترک از زبان همسر شهيد

7 اردیبهشت 1402

“منزل برای ما باغ بود” حكايت ازدواج شهيد شاه‌آبادی با صفيه آيت‌الله‌زاده شيرازی، حكايت آموزنده و شيرينی است، به‌ويژه اگر آن را به طور مستقيم و بی‌واسطه از زبان همسرش بشنويم: وقتي از نجف آمديم، 3 تا 4 سال هر كسی كه پيشنهاد ازدواج را با من می‌داد، پدرم موافقت نمیكردند تا زماني كه آقای […]

ایستادگی با تمام توان

ایستادگی با تمام توان

22 اسفند 1401

وقتی شهید منتظری متواری می‌شوند و می‌خواستند ازدست ساواک مخفی بشوند، در خانه خودش به ایشان پناه می‌دهد. تعداد دیگری از مبارزان نیز وقتی متواری می‌شدند، ایشان به آن‌ها پناه می‌دادند. برخی که می‌خواستند به فلسطین و لبنان برای آموزش نظامی بروند؛ به این‌ها کمک می‌کرد و هزینه‌های این‌ها را تأمین می‌کرد؛ آن‌ها می‌رفتند برای […]

ائتلاف بزرگ مجلس اول

ائتلاف بزرگ مجلس اول

22 اسفند 1401

در نخستین انتخابات مجلس شورای اسلامی، جامعۀ روحانیت مبارز و حزب جمهوری اسلامی تصمیم گرفته بودند دو لیست جداگانه بدهند. دلیل‌اش هم این بود که به دلیل یک‌سری افکار منفی در بعضی از اعضای جامعۀ روحانیت و نیز عناصر غیر روحانی حزب جمهوری، بین این دو نهاد مهم شکاف ایجاد شده بود. شهید شاه‌آبادی بسیار […]

با هم بسازید

با هم بسازید

22 اسفند 1401

ایشان بعد از چند روز از خواستگاری به من زنگ زدند و گفتند: «علی آقا! فردا می‌خواهیم خدمت امام برویم. دو تا قرآن بخرید و بیاورید. قرآن‌ها را هم ارزان بخرید. قرآنی که بتوانید استفاده کنید، نه قرآنی که کتابش لوکس باشد و در طاقچه بگذارید.» این جزء مهریه بود. من از روبروی دانشگاه تهران […]