راه ما به ایشان دور بود. ما جنوب شهر بودیم و ایشان رستمآباد بودند. گاهی در این جلسات خدمت ایشان میرسیدیم، ولیکن از فعالیتهای ایشان بیاطلاع نبودیم. ایشان همان اول کمیته شمیران را تشکیل دادند. در این زمینه روحیهای سازگار با جوانان داشتند. ساختن با جوانان و بسیجیان خودش یک فنی است. هر کسی و […]
راه ما به ایشان دور بود. ما جنوب شهر بودیم و ایشان رستمآباد بودند. گاهی در این جلسات خدمت ایشان میرسیدیم، ولیکن از فعالیتهای ایشان بیاطلاع نبودیم. ایشان همان اول کمیته شمیران را تشکیل دادند. در این زمینه روحیهای سازگار با جوانان داشتند. ساختن با جوانان و بسیجیان خودش یک فنی است. هر کسی و هر روحانی این فن و خصوصیت را ندارد که بتواند با جوانان بسازد و آنها را تربیت کند. آن اخلاق و بیان ایشان کاملاً مناسب این کار بود. در این زمینه خیلی خصوصیات بالایی داشتند که با جوانان بسازند و با زبان آنها صحبت کنند؛ چون اخلاق ایشان طوری بود که جذب میکرد.
جوانانی که میآمدند، خیلی راحت صحبتشان را میکردند و سؤالاتشان را میکردند. ایشان با یک برخورد خوب، با همهشان دمخور میشدند. با تمام مشغلهای که داشتند، ایشان با یک سعه صدر عجیب، با همان خستگی، مینشستند و صحبت میکردند و به درد دلها گوش میکردند. ایشان میگفت: «ما باید به درد آنها گوش دهیم. اگر هم نتوانستیم کاری انجام دهیم، حداقل آنها تخلیه شدند.» جوانان و رزمندگان با این کمیتهای که ایشان تشکیل دادند پیشرفت کردند. در هر کجا که به حاجآقا نیاز داشتند، ایشان فکر شخصیت و مقام و وجهه خود را نمیکردند. این مسائل برای ایشان مطرح نبود. میرفتند و سخنرانی میکردند و هدایت میفرمودند. واقعاً در این زمینه ایشان موفق بودند.
راوی: حجتالاسلام مسعود قاضوی
نظرات