روزی ما رفتیم در یک محلهای که ارامنه بودند. باور کنید ارامنۀ آن محله خیلی نسبت به ایشان ارادت نشان دادند. میگفتند: «مسلمانها برای ما مزاحمتهایی داشتند. با صحبتهایی که شهید شاهآبادی با آقایان کرد، دیگر اصلاً هیچکس برای ما هیچ مزاحمتی ایجاد نمیکند.» ایشان در رابطه با احقاق حقّ مردم بسیار تلاش میکردند. برایشان […]
روزی ما رفتیم در یک محلهای که ارامنه بودند. باور کنید ارامنۀ آن محله خیلی نسبت به ایشان ارادت نشان دادند. میگفتند: «مسلمانها برای ما مزاحمتهایی داشتند. با صحبتهایی که شهید شاهآبادی با آقایان کرد، دیگر اصلاً هیچکس برای ما هیچ مزاحمتی ایجاد نمیکند.» ایشان در رابطه با احقاق حقّ مردم بسیار تلاش میکردند. برایشان فرق نمیکرد چه کسی کار دارد. سعی میکرد گرهِ کارِ هر نیازمندی را باز کند. مسجد ایشان محل مراجعه مردم بود. همه میآمدند مراجعه میکردند. اگر کسی هم رویش نمیشد به مسجد مراجعه کند، به وسیلهای به نزدیکان آقا پیغام میداد. آقا هم سعی میکرد برود ببیند مشکلشان چیست تا حل بکند.
حتی شما باور نمیکنید کسانی بودند که در اوایل به خاطر محدودیتهای ارزی و بیماریهایی که برای بستگانشان به وجود آمده بود و برای خروج از کشور گیرِ ارز بودند، میرفت این مشکل را حل میکرد. من با توجه به رفتوآمدی که به منزل ایشان داشتم، قاطع عرض میکنم که هیچچیزی را برای خودشان و خانوادهشان نمیخواست. به حداقل معیشت در زندگی خودشان قانع بودند و هیچچیزی از انقلاب طلبکار نبودند و همیشه خودشان را مدیون انقلاب میدانستند.
راوی: کامران کیقبادی، شاگرد شهید
نظرات