یکی از مواردی که ایشان تأکید داشت این بود که «به کسانی که سنتی فکر میکنند، بیاحترامی و توهین نکنید. شما کارتان را انجام بدهید. اگر مسئلهای بود، به من واگذار کنید. من خودم جواب آقایان را میدهم.» اجازه نمیداد کسی به بزرگانی که بههرحال نسبت به تغییر و تحولات امام جماعت در مسجد اعتراضی […]
یکی از مواردی که ایشان تأکید داشت این بود که «به کسانی که سنتی فکر میکنند، بیاحترامی و توهین نکنید. شما کارتان را انجام بدهید. اگر مسئلهای بود، به من واگذار کنید. من خودم جواب آقایان را میدهم.» اجازه نمیداد کسی به بزرگانی که بههرحال نسبت به تغییر و تحولات امام جماعت در مسجد اعتراضی داشتند بیادبی کند. نمیگذاشت این مسائل عامل سوءاستفاده بشود. با سعۀ صدر و شیرینی کلام سعی میکرد این موضوع را حل بکند تا بچه ها بتوانند به فعالیتهای خودشان ادامه بدهند. خیلی سعی داشت جوانها در این رابطه ساخته بشوند و همیشه خیلی دوست داشت جوانها در مسجد باشند.
بعد از پیروزی انقلاب یکی از انتقادات ما این بود که مثلاً چهرههایی را اطراف ایشان میدیدیم که قبل از انقلاب وجهۀ خوبی نداشتند. ما انتقاد می کردیم به ایشان که شما چرا به اینها دور میدهید. یک روز چند تا از این بچههای معترض را در مسجد جمع کرد و گفت: «هنر من این است کسانی را که از مسجد دورند جذب کنم، شما که مثل گربۀ مرتضیعلی نماز مغرب و عشاء پشت سر من ایستادید و نماز میخوانید. شما از این موضوع ناراحت نباشید. من سعی میکنم اینها جذب بشوند.» اهتمام جذب حداکثری و دفع حداقلی در ایشان خیلی زیاد بود.
راوی: کامران کیقبادی (شاگرد شهید)
نظرات