در روزهایی که خاله دانشجو شده بود، با دوستان خالهام به کوه میرفتیم. گاهی پدرم هم میآمدند. از بین صحبتهای ایشان میدانستم که رابطه پدرم و دوستان ایشان چه رابطهای است، چه کارهایی باید بکنند و چه علومی را باید بخوانند. پدرم همهشان را هدایت میکردند؛ همین طور همه دختران فامیل. همه بستگان من، همه […]
در روزهایی که خاله دانشجو شده بود، با دوستان خالهام به کوه میرفتیم. گاهی پدرم هم میآمدند. از بین صحبتهای ایشان میدانستم که رابطه پدرم و دوستان ایشان چه رابطهای است، چه کارهایی باید بکنند و چه علومی را باید بخوانند. پدرم همهشان را هدایت میکردند؛ همین طور همه دختران فامیل.
همه بستگان من، همه عموهایم روحانی هستند. بسیاری از آنها معتقد به نظام بودند، اما بچهها، مخصوصاً دختران فامیل، برای جهت گرفتن، اولین جایی که مراجعه میکردند، خانه ما بود. اگر انتخابات بود، اگر گذاشتن یک کلاس یا برنامه بود، اگر ورود به یک حوزه کاری بود، هر شرایطی که بود، مشاور اعظم آنها پدرم بودند.
راوی: دختر شهید
نظرات