ايشان بسيار بزرگوار و خوشرو بودند. خنده در بیشتر مواقع در چهرهشان پيدا بود. خیلی شاد و خیلی نورانی بودند. برخوردشان با مردم خیلی قشنگ بود. حتی در کمیته آنقدر سفارش می کردند: «مبادا به کسی داد بزنید، مبادا کسی را خدایینکرده بزنید. حالا امکان دارد کسی جرمی یا خطائی کرده باشد، دست نگه دارید […]
ايشان بسيار بزرگوار و خوشرو بودند. خنده در بیشتر مواقع در چهرهشان پيدا بود. خیلی شاد و خیلی نورانی بودند. برخوردشان با مردم خیلی قشنگ بود. حتی در کمیته آنقدر سفارش می کردند: «مبادا به کسی داد بزنید، مبادا کسی را خدایینکرده بزنید. حالا امکان دارد کسی جرمی یا خطائی کرده باشد، دست نگه دارید تا من بیايم.» حتی بازداشتگاهی كه در کمیته ناحیه دو داشتیم طوری بود که آنجا هم سپرده بودند کسی را زیاد اذیت و آزار نکنند. بعد میآمدند کمیته، پروندهها و کسی را که اتهام يا جرمی داشت هم میديدند.
راوی: هوشنگ ابوالحسنی – پاسدار شهید
نظرات