ورود ایشان تنها به مسجد رستمآباد نبود، به مجموعه رستمآباد برای حل مشکلات و مسائل رستمآباد کمک میکردند و برای حل آنها تا زیر کرسی مردم مینشست و در دل مردم نفوذ میکرد، و جداً مصداق «أشِدّاء عَلَی الکُفّار رُحَماءُ بَینَهُم» بود. همانطوری که با شدت و حِدت و همت در مقابل رژیم پهلوی و […]
ورود ایشان تنها به مسجد رستمآباد نبود، به مجموعه رستمآباد برای حل مشکلات و مسائل رستمآباد کمک میکردند و برای حل آنها تا زیر کرسی مردم مینشست و در دل مردم نفوذ میکرد، و جداً مصداق «أشِدّاء عَلَی الکُفّار رُحَماءُ بَینَهُم» بود. همانطوری که با شدت و حِدت و همت در مقابل رژیم پهلوی و عناصری که با رژیم هماهنگی و همراهی داشتند میایستاد، بهراحتی در دل مردم میرفت و با آنها بود. بهقدری ایشان بیریا عمل میکرد که گاهی یک مرتبه سر ظهر زنگ میزدند و میگفتند حاجآقا تشریف آوردند. ایشان تشریف میآوردند بالا. قضیه چه بود؟ مثلاً پدرم گفته بود امروز نهار آبگوشت داریم، برویم منزل ما. خیلی بیریا، سر ظهر ایشان منزل ما تشریف میآوردند.
راوی: مصطفی نیساری
نظرات