شاه‌پرست سگ‌پرست!

شاه‌پرست سگ‌پرست!
20 اردیبهشت 1402
50 بازدید

بعد از تظاهراتی که برای استقبال از شهید شاه‌آبادی راه انداختیم، ما را گرفتند و بردند کلانتری. افسر نگهبان به ایشان گفت: «اسم­تان؟» حاج‌آقا جوابی ندادند. دوباره پرسید. باز هم چیزی نگفتند. رادیوی روی میز افسر روشن بود و داشت موزیک پخش می­‌کرد. او از آقا پرسید: «چرا اسمت را نمی‌­گویی؟» گفتند: «چون می­‌خواهم تنفرم […]

بعد از تظاهراتی که برای استقبال از شهید شاه‌آبادی راه انداختیم، ما را گرفتند و بردند کلانتری. افسر نگهبان به ایشان گفت: «اسم­تان؟» حاج‌آقا جوابی ندادند. دوباره پرسید. باز هم چیزی نگفتند. رادیوی روی میز افسر روشن بود و داشت موزیک پخش می­‌کرد. او از آقا پرسید: «چرا اسمت را نمی‌­گویی؟» گفتند: «چون می­‌خواهم تنفرم را نسبت به پلیس اعلام کنم!» وقتی افسر دید كه جلوی ما سرافکنده شده، به من گفت: «آقا، برو بیرون.»

من رفتم آن طرف. آنجا یک استواری بود كه گفت: «چرا آمده‌­ای اینجا؟» گفتم: «افسرتان گفته بیایم اینجا.» بعد، عباسی، افسر کلانتری، آمد و گفت: «این چه بساطی است راه انداخته‌­ای؟ رئیس از تو دلخور است.» و مرا برد به اتاق رئیس و دوباره گفت: «این چه اوضاع و احوالی است راه انداخته‌­ای؟ برو بیرون!» ما را بردند جایی که یک هالی داشت و درواقع اتاق معاون بود. شهید شاه‌آبادی بلند شدند و به رئیس کلانتری گفتند: «تو شاه‌‌پرستی! تو سگ‌‌پرستی! تویی که به انحراف کشیده شده‌­ای! من مسئول تو هم هستم!»

راوی: احمد عرفاتی

برچسب‌ها:, , , ,