خواب ممنوع!

خواب ممنوع!
17 اردیبهشت 1402
61 بازدید

من از کمیته ناحیه دو با ایشان شروع به کار کردم و تمام آن چیزهایی را که می‌گفتند، همه را به چشم خودم ديدم. بحث خواب که اصلاً در وجود این بزرگوار نبود؛ یعنی آن‌قدر دلش برای نظام می‌‌سوخت و دوست داشت به این جامعه و به این انقلاب خدمت کند، اصلاً بحث خواب وجود […]

من از کمیته ناحیه دو با ایشان شروع به کار کردم و تمام آن چیزهایی را که می‌گفتند، همه را به چشم خودم ديدم. بحث خواب که اصلاً در وجود این بزرگوار نبود؛ یعنی آن‌قدر دلش برای نظام می‌‌سوخت و دوست داشت به این جامعه و به این انقلاب خدمت کند، اصلاً بحث خواب وجود نداشت. برای نمونه، یک روز ساعت یک یا یک‌‌ونیم يا دو، این حدودها بود که ایشان را به منزل بردم و بلافاصله دوباره ساعت پنج باید در ناحیه کنار ایشان مستقر مي‌‌شدم؛ چرا كه سرپرستی آنجا به عهده حاج‌آقا شهید شاه‌‌آبادی بود و دوستان پرونده‌‌هایی را که در طول روز جزئی بود، در كميته حل می‌کردند. آن‌هايي را که خیلی باید رويش کار می‌‌شد و بعداً نظر می‌‌دادند، می‌گذاشتند تا آقا بيايد.

راوی: هوشنگ ابوالحسنی – پاسدار و محافظ شهید

برچسب‌ها:, , , ,