افرادی که با آنها در زمینه خیریه کار میکردند، با خانمهایی که توانمند مالی بودند (همسرانشان هم با پدرم ارتباط داشتند)، به وسیله مجموعههایی که راه میانداختند با پدرم ارتباط ویژه نیز داشتند. مثلاً زیر نظر پدرم صندوق قرضالحسنه راه میانداختند و تازه ظاهراً اینها خیریه یا صندوق قرضالحسنه بود، شاید بیشتر از هر چیزی […]
افرادی که با آنها در زمینه خیریه کار میکردند، با خانمهایی که توانمند مالی بودند (همسرانشان هم با پدرم ارتباط داشتند)، به وسیله مجموعههایی که راه میانداختند با پدرم ارتباط ویژه نیز داشتند. مثلاً زیر نظر پدرم صندوق قرضالحسنه راه میانداختند و تازه ظاهراً اینها خیریه یا صندوق قرضالحسنه بود، شاید بیشتر از هر چیزی مرکز یک آموزش و ارتباط اجتماعی بود و در هدایت خانمها، برای شرکت در تظاهرات و راهپیماییها بهشدت تأثیرگذار بود. همچنین در تشکیلات و باندهایی که بیشتر جهتگیری فرعی داشت، به محض اینکه نیازی را احساس میکردند، خطی را از آقا میگرفتند و آن را پیاده میکردند. همیشه فقط یک کلاس درس خشک ظاهراً عربی نبود. بسیاری از این درسها تحت عنوان تفسیر قرآن مبانی ارزشمندی را به خانمها آموزش میداد.
راوی: دختر شهید
نظرات