از روستاهای ديگری كه ايشان فعال بودند روستای جابان، اطراف دماوند، و روستای فشم بودند. مشكلاتی در اين روستا بر اثر تبليغات رژيم وجود داشت. به خاطر دارم اوايل ورودمان به فشم با مشكل مواد غذايی مواجه شديم و نمیتوانستيم نان تهيه كنيم. همانطور که ميدانيد در روستا مردم برای خودشان نان تهيه میكردند و […]
از روستاهای ديگری كه ايشان فعال بودند روستای جابان، اطراف دماوند، و روستای فشم بودند. مشكلاتی در اين روستا بر اثر تبليغات رژيم وجود داشت. به خاطر دارم اوايل ورودمان به فشم با مشكل مواد غذايی مواجه شديم و نمیتوانستيم نان تهيه كنيم. همانطور که ميدانيد در روستا مردم برای خودشان نان تهيه میكردند و هيچكس حاضر نبود به روحانی تازهوارد روستا نان بدهد. پدرم میرفتند از روستای اطراف نان تهیه میكردند یا از تهران نان میآوردند.
یادم میآيد سال 46 بود كه میرفتند روستای آردهه، كه 6 كيلومتری روستای فشم بود، نان میآوردند. یک روز در يكی از روستاهای انتخابی ايشان، كه بر اثر تبليغات نسبت به روحانيت موضع داشتند، گزارشي به ايشان دربارۀ كار كردن رسيده بود. آنجا بود که احساس كردم هر روحانی نمیتواند به این روستا وارد شود. و هنر خاصی میخواست كه در ايشان بود.
راوی: سعید شاهآبادی
نظرات