نظریۀ مرحوم آقای شاهآبادی در رابطه با خدمتگزاری به مردم خیلی جالب بود. ما به ایشان عرض میکردیم شما میخواهید کار کسی را راه بیندازید که قبل از انقلاب لغزشهایی داشته است! ایشان به این مسائل توجهی نمیکرد. میگفت: «من باید کار کسی را که لنگ است انجام بدهم، از نظر شما طاغوتیست، ولی از […]
نظریۀ مرحوم آقای شاهآبادی در رابطه با خدمتگزاری به مردم خیلی جالب بود. ما به ایشان عرض میکردیم شما میخواهید کار کسی را راه بیندازید که قبل از انقلاب لغزشهایی داشته است! ایشان به این مسائل توجهی نمیکرد. میگفت: «من باید کار کسی را که لنگ است انجام بدهم، از نظر شما طاغوتیست، ولی از نظر من یک انسان است. شما فعلاً جوانی، با احساس خودت قضاوت میکنی؛ ولی من روحانیام، کارم روحانیگریست. باید این لباس پیغمبر که تنم است و نان امام زمان را که میخورم، باید برای اسلام کار بکنم.» به خاطر همین نظریه بود که همۀ اقشار هر مشکلی که داشتند به ایشان رجوع میکردند و هیچ محدودیتی قائل نمیشد. حتی برای کسانی هم که در دام گروهکهای محارب گرفتار بودند و خانوادههایشان مراجعه میکردند، ایشان تمام تلاشش را داشت که بتواند یک گره از این خانوادهها باز بکند. تلاش و جدیت میکرد که بتواند خدمت بکند.
راوی: کامران کیقبادی، شاگرد شهید
نظرات