برداشت شخصی من اين است که ايشان بودند که با بيانشان و با آن ارتباط روحی که با دانشجویان و طلّاب برقرار میکرد، او را سوق میداد به آن نور معنوی، نه تنها امور مفهومی. اين سنخ افراد از طريق ارتباط و اتصال به بزرگان و امامان معصوم که در عبادت باقی هستند و در […]
برداشت شخصی من اين است که ايشان بودند که با بيانشان و با آن ارتباط روحی که با دانشجویان و طلّاب برقرار میکرد، او را سوق میداد به آن نور معنوی، نه تنها امور مفهومی. اين سنخ افراد از طريق ارتباط و اتصال به بزرگان و امامان معصوم که در عبادت باقی هستند و در مقابل فرمان الهی، ارادهای ندارند. اينها فانی هستند در اراده حق. اينها همه کارهايشان يا واجب است يا مستحب. اصلاً مباح انجام نمیدادند. ايشان حتی در تدريس هم يک کلمه کم و زياد نمیکردند. بهموقع میگفتند، طرف را میشناختند و داروی هر مربی و دانشجويی را که دارند تربيت میکنند، آن نورش را میشناسند و به آنان ياد میدادند.
راوی: آقای نافذکلام
نظرات