قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ما میدانستیم آقا یکی از مبارزان است و ارتباط قوی با حضرت امام و یاران ایشان دارد. همیشه آخرین نوارها و آخرین اعلامیه ها را از دست ایشان میگرفتیم. خاطرم هست یکی از رفقا، یکی از شبها در همان رستمآباد پائین آمدند و به ایشان مراجعه کردند و خیلی آهسته […]
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ما میدانستیم آقا یکی از مبارزان است و ارتباط قوی با حضرت امام و یاران ایشان دارد. همیشه آخرین نوارها و آخرین اعلامیه ها را از دست ایشان میگرفتیم. خاطرم هست یکی از رفقا، یکی از شبها در همان رستمآباد پائین آمدند و به ایشان مراجعه کردند و خیلی آهسته به ایشان گفت: آقا، نوار اعلامیه؟ ایشون با صدای خیلی بلند گفت: «بله، اعلامیه دارم، آخرینش را هم، نوار هم دارم، ولی علنی میدهم. شما هم میآیی میگیری. مبارزه علنیست. یواشکی صحبت نداریم.» خیلی قاطع و خیلی محکم. آن بنده خدا هم آمد و اتفاقاً اعلامیه و نوارها را هم دادند.
خیلی اهتمام داشتند برای برپایی حکومت اسلامی. در قنوت نمازشان همیشه طلب میکردند که حکومت اسلامی برپا بشود و ایشان بتوانند یکی از سربازان نظام باشند. به آرزویشان که رسیدند، بعد از پیروزی انقلاب در قنوت نمازشان طلب شهادت میکردند. میخواستند برای این انقلاب شهید بشوند و خونشان هم برای انقلاب مثمر ثمر باشد و همینطور هم شد.
راوی: مجتبی رحیمیان (شاگرد شهید)
نظرات