گفت‌وگوی ساواکی

گفت‌وگوی ساواکی
31 اردیبهشت 1402
81 بازدید

من یک نمونه از بازجویی‌هایی که انجام شده خدمتتان عرض می‌کنم: سؤال بازجو این بوده: «سرکار به طور شفاهی اظهار می‌دارید رژیم حاکم بر جامعه امروز ایران را قبول ندارید، زیرا حضور خود را در کمیته اختناق می‌دانید و اعتقاد دارید تا زمانی که مسائل اجتماعی و سیاسی ایران به صورت فعلی و دور از […]

من یک نمونه از بازجویی‌هایی که انجام شده خدمتتان عرض می‌کنم:

سؤال بازجو این بوده: «سرکار به طور شفاهی اظهار می‌دارید رژیم حاکم بر جامعه امروز ایران را قبول ندارید، زیرا حضور خود را در کمیته اختناق می‌دانید و اعتقاد دارید تا زمانی که مسائل اجتماعی و سیاسی ایران به صورت فعلی و دور از قوانین اسلام اجرا می‌شود قابل قبول شما نیست. در این خصوص توضیح دهید.»

ایشان می‌فرمایند: «شفاهاً به عرض رسید، اعمال و قوانینی که مخالف اسلام در کشور امضاء و یا اجرا می‌شود، هرگز مورد امضاء و رضایت روحانیت اسلام نبوده و هرکس راضی و یا اجراکننده آن‌ها باشد، در پیشگاه عبد الهی معضب و مورد بازخواست می‌باشد. مگر جاهل و قاصر که ان‌شاءالله مورد عفو خدای بزرگ و رحمت او قرار گیرد. البته حضور خود را در کمیته که مدت یک هفته از آن می‌گذرد و تا کنون در طی چندین جلسه بازجویی همه مسائل اعلامیه روحانیت مطرح است و الآن بر سر عبارات آن بازخواست می‌شوم، چگونه می‌توانم دلیل بر اختناق ندانم و چگونه می‌توانم قوانینی که به شما حق بازداشت مرا بدون توجه به موقعیت و وضعیت زندگانی‌ام می‌دهد، قوانین اسلامی و انسانی بشناسم و به چه کسی حق می‌دهم به چنین ظلمی بسیار روشن رضایت دهد؟»

باز اینجا بازجوی ساواک سؤال می‌کند: «پس سرکار با طرح پاسخ سؤال بالا شخص اول مملکت را مقصر می‌دانید و تمام نارسایی‌ها و غیراسلامی بودن جامعه را از ایشان می‌دانید.»

ایشان می‌فرمایند: «نارسایی‌ها و ظواهر غیراسلامی که جامعه را به نیستی و فساد سوق می‌دهد، مربوط به گردانندگان جامعه بوده و مخصوصاً پس از آنکه قدرت مملکت را در به وجود آوردن خواسته‌های خود و از بین بردن مخالفین توانا و موفق می‌دانیم، بیشتر مطمئنیم که این قدرت اگر در راه از بین بردن فساد و نقض قوانین غیراسلامی کوشا نباشد، مجرم است، تا چه رسد که خود با گذراندن یک سری از قوانین غیراسلامی که ظاهراً مطابقت با خواسته‌های شهوانی مردم دارد، اجتماع را به فساد بیشتری می‌کشاند.»

دوباره اینجا بازجو سؤال می‌کند: «سرکار، ساواک را یک سازمان فاشیستی می‌دانید. در این باره هر چه توضیح دارید بدهید.»

ایشان می‌فرمایند: «چنان‌چه طبق توضیح شفاهی مراد اختناق باشد، سابقاً کاملاً به عرض رسید. حتی من که در کار روحانی‌ام، خود را آزاد می‌دانم و هرگونه راهنمایی اسلامی جامعه را به عهده خویش می‌دانم و به کسی حق نمی‌دهم در انجام مسئولیت‌های اسلامی خودم ممانعتی به عمل آورد. با همه رنج‌هایی که از عدم حضورم در داخل زندگانی‌ام برای خود و خانواده‌ام دریافت می‌کنم، مع‌الوصف اکنون بیشتر از یک هفته است که بازداشت و مورد مؤاخذه سؤالات بی‌مورد بوده و هستم و چه اختناق و خفقانی را برتر از آن بدانیم؟»

این با توجه به مسائلی است که خود شهید بارها مورد شکنجه ساواک واقع شده بودند، بارها زندانی شده بودند. می‌دانستند که چه کارهای خلافی را به اصطلاح علیه جامعه و مملکت خصوصاً خانواده‌هايشان که تحت محرومیت‌های مختلف بودند انجام می‌شده. باز اینجا سؤال می‌شده: «سرکار، رژیم ایران را طاغوتی می‌دانید و رهبر مملکت را وابسته به دولت‌های خارجی می‌دانید. لطفاً در این مورد توضیح دهید.» ایشان می‌فرمایند: «هر فرد یا جمعیتی که مردم را به غیر خداوند قهار دعوت کند، در نظام فکری اسلام طاغوت است.» و ادامه می‌دهند: «تمامی مسئولان اجتماع بلکه تمامی افراد جامعه باید تمام تلاش را در عدم نفوذ ایادی استعمار و کشورهای خارجی داشته و امکان بهره‌گیری استعماری و تحمیلی را از شخص خود و یا جمعیت خود ندهند و روحانیت هر فرد یا جمعیتی را که ابزار نفوذ تحمیلی دشمنان اسلام و ایران در این مملکت و مردم باشد، مجرم و در پیشگاه عدل الهی محکوم می‌داند.»

به همین صورت، خودبه‌خود جلوی بازجوی ساواک عنوان می‌کنند که بله خود شاه است که مجرم است و باید پاسخگو باشد. در این مرحله ایشان بعد از شش ماه آزاد می‌شوند. بعد از اینکه آزاد می‌شوند، استقبال بی‌نظیری هم از سوی مردم وجود داشته که من استقبال را هم كه درگزارش ساواک بوده، برايتان مي‌خوانم:

«مقارن ظهر روز 3/9/57، نامبرده بالا، به منظور برگزاری نماز ظهر به تکیه رستم‌آباد عزیمت و اهالی محل به مناسبت آزادشدن از زندان، یک رأس گوسفند قربانی نموده و پس از خاتمه نماز، قصد تظاهرات داشته که مأموران فرمانداری نظامی از اقدام آن‌ها جلوگیری به عمل آورده و شیخ مهدی شاه‌آبادی به کلانتری فرمانیه احضار و توجهات لازم به وی داده شد. لکن نامبرده از سپردن هر گونه تعهدی در این زمینه خودداری کرده است.»

ساواک هم هیچ‌وقت تحمل نمی‌کرده که ایشان علناً به مبارزه خودشان ادامه بدهند، باز دوازده روز بعد دستگیر می‌شوند. ایشان که دستگیر می‌شوند، نهایتاً این مطلبی است که باز خود ساواک راجع به علت دستگیری ایشان عنوان می‌کند:

«اطلاعات مکتسبه حاکی است متعاقب آزادی نامبرده بالا، یاد شده اقدامات وسیعی به همراه تعداد دیگری از روحانیون تهران که ذیل اعلامیه روحانیون تهران را امضا می‌نمایند، در زمینه بسیج تمام عناصر مذهبی در ماه محرم معمول داشته و کلیه اعلامیه‌های مربوط به خمینی و دیگر مراجع در سراسر کشور به وسیله خود و ایادی این افراد در تهران توزیع می‌گردد و هر چند روز یک بار در منزل یکی از افراد مورد نظر جمع شده و تعیین خط مشی می‌نمایند. ضمناً شاه‌آبادی پس از آزادی از زندان در اولین سخنرانی در مسجد، تظاهراتی به پا نموده که در نتیجه به وسیله مأمورین کلانتری دستگیر و سپس آزاد می‌شود و مشارالیه ضمن صحبت با افراد همفکر خود، مستمراً اعتقاد دارد که آقا فرمودند كه هرکس در این روزها کشته شود از شهداست. لذا باید به مردم گفت ترسی از کشته شدن نداشته باشند و بدون توجه به اخطار پلیس، هر کاری بتوانند انجام بدهند.»

راوی: ابراهیم کریم‌زاده (پژوهشگر و نویسنده)

برچسب‌ها:, , , , , , , ,