من چند بار به اتفاق ایشان به جبهه رفته بودم. ایشان از همه جا بازدید میکردند و آن عشق و شور را داشتند که حتماً به جبههها بیایند و با همه گرفتاری که داشتند، با برادرهایی که در جبهه بودند صحبت کنند و آنها را ببوسند. آخرین بار ایشان با فرصت دو روزهای که از […]
من چند بار به اتفاق ایشان به جبهه رفته بودم. ایشان از همه جا بازدید میکردند و آن عشق و شور را داشتند که حتماً به جبههها بیایند و با همه گرفتاری که داشتند، با برادرهایی که در جبهه بودند صحبت کنند و آنها را ببوسند. آخرین بار ایشان با فرصت دو روزهای که از مجلس گرفته بودند و مرخصی داشتند، به جبهه رفتند و آن زمانی بود که جزیره مجنون تقریباً ثباتی پیدا کرده بود و به دست رزمندهها اداره میشد. شب در مسجد اعلام کردند: «ما میخواهیم با مهندس چمران و یکی از آقایان نمایندگان آقای تاتاری به جزیره مجنون برویم، آیا شما هم آمادهاید با ما بیایید؟» عرض کردم: «در خدمتتان هستم.»
صبح روز بعد به اتفاق ایشان و مهندس چمران و یکی از فرزندان ایشان و یکی از نمایندگان محترمی که به دعوت شهید شاهآبادی تشریف آورده بودند، از تهران و از پایگاه نظامی به طرف اهواز پرواز کردیم. در بدو رسیدن ما به اهواز، چون نزدیک به ولادت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بود، از ایشان خواستند به عنوان نماینده در خطبههای پیش از نمازجمعه اهواز سخنرانی کنند. ایشان پذیرفتند و از آقای چمران هم برای نمازجمعه دیگری دعوت کردند. از من هم برای یکی دیگر از نمازهای جمعه در پادگان نظامی دعوت کردند. بعد قرار گذاشتیم به جزیره مجنون برویم تا ایشان ملاقاتی با رزمندههای اسلام داشته باشند و برگردیم تا هر یک برای برنامههای خودمان آماده شویم و انجام وظیفه کنیم.
بنابراین به همراه برادران پاسدار که به عنوان راهنمایان ما بودند، حرکت کردیم و وارد جزیره مجنون شدیم. هنوز تنها راه ورود به جزیره از روی پل شناور بود. شب پنجشنبه بود که به جزیره رسیدیم و بلافاصله وقتی رزمندهها متوجه شدند شهید شاهآبادی، این روحانی خالص، تشریف آوردند، با شوق و ذوق خودشان را به ایشان رساندند. آقای شاهآبادی رزمندهها را در آغوش میکشیدند و میبوسیدند و آنها را تقویت روحی میکردند. نماز ظهر به همراه ایشان در یکی از سنگرها برپا شد و رزمندهها خواستند که ایشان شب جمعه را در همانجا در جزیره بمانند و دعای کمیل برقرار کنند. شهید بزرگوار محبت کردند و به من گفتند: «شما حاضرید دعای کمیل را امشب بخوانید؟» عرض کردم: «هر طور که شما امر بفرمایید» و قرار شد در یکی از سنگرهای کنار آب، نماز مغرب و عشا را برگزار کنیم و دعای کمیل را در خدمت ایشان و رزمندههای عزیز اسلام قرائت کنیم.
راوی: محمدابراهیم ودادی
نظرات