آشنایی ما با شهید شاهآبادی از سالهای قبل و سالهای ابتدای انقلاب شروع شد. البته من از مسجد رستمآباد ایشان را شناختم. تشریف میآوردند و پیشنماز بودند. ما خدمتشان میرسیدیم و با ایشان آشنایی داشتیم. چون در سالهای ابتدای انقلاب من چند ماهی در تهران نبودم، لذا این ارتباط برای مدت کوتاهی قطع شد. در […]
آشنایی ما با شهید شاهآبادی از سالهای قبل و سالهای ابتدای انقلاب شروع شد. البته من از مسجد رستمآباد ایشان را شناختم. تشریف میآوردند و پیشنماز بودند. ما خدمتشان میرسیدیم و با ایشان آشنایی داشتیم. چون در سالهای ابتدای انقلاب من چند ماهی در تهران نبودم، لذا این ارتباط برای مدت کوتاهی قطع شد. در سال 59 که به تهران برگشتم، مجدداً با ایشان در ارتباط بودیم. ایشان در آن موقع هم نمایندگی مجلس را داشتند و هم مسئول یکی از کمیتههای انقلاب بودند. بنده هم در بیمارستان اختر افتخار خدمت داشتم. سالهای بحرانی و بحبوحه درگیریهای خیابانی با منافقین بود، ولذا همهروزه تعدادی از برادران و عزیزان کمیتهها و سپاه بر اثر بمبگذاریها و… مجروح میشدند و به بیمارستان میآوردند. همه این مسائل بود و ما در بیمارستان گرفتار و مشغول بودیم. همیشه مرحوم شهید شاهآبادی تشریف میآوردند اینجا، هم برای عیادت از بیماران و هم برای رسیدگی به وضع بیمارستان و احیاناً کمک به رفع کمبودها و نواقصی که بیمارستان داشت.
راوی: دکتر سهرابیپور
نظرات