باید این را یادآور شوم كه بنده و حاجآقا مهدیِ شهيد و حاجآقا نصرالله[1] و حاجآقا محمد[2] که الآن قم هستند، در یک جا و يك منزل زندگی میکردیم و از دو مادر بودیم. علاقه برادرم، آقا مهدی، به پدرمان با بقيه به يك ميزان بود. نه اینکه بخواهم بگویم که من يكي چیزی کمتر […]
باید این را یادآور شوم كه بنده و حاجآقا مهدیِ شهيد و حاجآقا نصرالله[1] و حاجآقا محمد[2] که الآن قم هستند، در یک جا و يك منزل زندگی میکردیم و از دو مادر بودیم. علاقه برادرم، آقا مهدی، به پدرمان با بقيه به يك ميزان بود. نه اینکه بخواهم بگویم که من يكي چیزی کمتر از ايشان نداشتم، نه، همگی ما به پدر عشق میورزيدیم و واقعاً هم عشق میورزيدیم.
برادرم از کودکی و نوجواني پرتلاش بود. ایام تحصیلش در مدرسه بهنوعی میگذشت که همه دانشآموزان هم سن و سال ایشان میگذراندند. ولی در برهه تحصیلات روحانی، که ابتدا در تهران شروع شد و سپس به قم رفتند و با روحیه والاي حضرت امام برخورد کردند، شرایط زمانی و موقعیت خود حاجآقا مهدی ایجاب میکرد که این مطالب را در آن ایام بتوانند درک کنند؛ مطالبي كه فراتر از مرحلۀ نوجوانی بود. بنابراین تماس با حضرت امام خميني (ره) و زندگی و برخورد معنوي و روحانی معظمٌ له، برادرم را جذب کرد.[3]
راوی: برادر شهید- آیتالله نورالله شاهآبادی
[1] ایشان در اسفند 1396به رحمت خدا پیوستند.
[2] ایشان در دی ماه 1391 وفات یافتند.
[3] مصاحبه با آیتالله نورالله شاهآبادی
نظرات