وقتی كه ایشان وارد بانه شدند، در مدت اقامت كوتاهشان، رژیم متوجه شد تبعید هم حربه مناسبی برای ساكت كردن آقای شاهآبادی نیست. جوشش فراوانی با برادران اهل سنت داشتند، طوری كه اصلاً برادران سنی ما هیچ احساس تفاوت نمیكردند. بهندرت اتفاق میافتاد نمازشان را در منزل بخوانند. چون برادران اهل سنت چند دقیقه قبل […]
وقتی كه ایشان وارد بانه شدند، در مدت اقامت كوتاهشان، رژیم متوجه شد تبعید هم حربه مناسبی برای ساكت كردن آقای شاهآبادی نیست. جوشش فراوانی با برادران اهل سنت داشتند، طوری كه اصلاً برادران سنی ما هیچ احساس تفاوت نمیكردند. بهندرت اتفاق میافتاد نمازشان را در منزل بخوانند. چون برادران اهل سنت چند دقیقه قبل از اذان نماز میخواندند، دیگر نمیتوانستند نماز مغرب را اقتدا كنند. بقیه نمازهایشان را در مسجد بانه میخواندند و مقید بودند در چهارده مسجدی كه در آن شهر كوچك بود، در همه مساجد شركت كنند كه اختلافی پیدا نشود.
این شهر مستعد برای مبارزه و انقلاب بود. در بحبوحه انقلاب، شهر بانه حركتهای فراوانی كرده بود و بسیار فعال بود. امام جمعه و چند تن از علما شهید شدند و شخصیتهای خیلی بزرگی از بزرگان دین و جوانهایی كه در جبههها بودند داشت. به همین علت، بانه هم شد سنگری جدید برای آقای شاهآبادی. از آن سنگر به بهترین نحو استفاده كردند؛ بهحدی كه رییس شهربانی آنجا از ارادتمندان مرحوم والد ما شده بودند. به آقاجون میگفتند: «نیازی نیست بیایید روزانه امضا بكنید.» هفتهای، ماهی میآمدند و امضا میكردند. بعد از آن اجازه میدادند از شهر خارج بشوند! كدام تبعیدی را اجازه میدادند؟
راوی: حجتالاسلام سعید شاهآبادی
نظرات