شهید شاهآبادی چنان بود که حتی در تمامی این سه دسته روحانی در آن دوران، که یک عده شاگردان و همراهان امام بودند، عدهای نوعی رابطه با رژیم منحط داشتند و عدهای نیز بیطرف بودند، با همه، با یک روابط عمومی خوب در ارتباط بود و از همه اینها میتوانست در جای خودشان استفاده کند […]
شهید شاهآبادی چنان بود که حتی در تمامی این سه دسته روحانی در آن دوران، که یک عده شاگردان و همراهان امام بودند، عدهای نوعی رابطه با رژیم منحط داشتند و عدهای نیز بیطرف بودند، با همه، با یک روابط عمومی خوب در ارتباط بود و از همه اینها میتوانست در جای خودشان استفاده کند و میتوانست حتی در آنها که «مشهّر» بودند، به تعبیری از رژیم شهریهبگیر بودند، اثر بگذارد.
شهید شاهآبادی کار حوزه و دانشگاه را وجهه همت خودش قرار داده بود. از بعد از شهادت دکتر مفتح، چنین عنوانی که شهادت ایشان روز وحدت حوزه و دانشگاه است، بهدرستی مطرح شد. در همین راستا، شاید یکی از سنگ بناهای وحدت حوزه و دانشگاه، شهید حاج شیخ مهدی شاهآبادی است و در این باره، تعبیری از آیتالله شهید دکتر بهشتی هست که میفرماید: «جاذبه در حد امکان، دافعه در حد ضرورت.» میفرماید: «ما در دنیای اسلام در شرایطی هستیم که جاذبه باید در حد امکان باشد و دافعه در حد ضرورت. نمیشود كه انسان دافعه نداشته باشد، اما دافعه در حد ضرورت، جاذبه در حد امکان.»
شاید به غیر از خود شهید بهشتی، در عمل کردن به این، مرحوم شهید حاج شیخ مهدی شاهآبادی موفق بود و واقعاً جاذبهاش، جاذبه در حد امکان بود. شهید شاهآبادی بسیار فعال بود. با انرژی و سرعت تمام، در تمام جلساتی که میتوانست خودش را مؤثر بداند شرکت میکرد و واقعاً برای یک روحانی با عبا و عمامه و نعلین، اینطور دویدن خیلی بعید بود، ولی ایشان موفق به چنین امر ضروری و مهمی بود.
راوی: حبیبالله عسکراولادی
نظرات