شهید شاهآبادی سرشار از تحرک بودند. در این اواخر که تقریباً بیش از پنجاه سال از عمر ایشان میگذشت، محاسنشان سفید شده بود؛ اما طوری تحرک داشتند که جوانهای ما متحیّر بودند. مثلاً وقتی میدیدند یک عده از بچهها بیحوصله هستند، فوراً سهچهارتا بالانس میزدند و همه را شارژ میکردند و به خنده میانداختند. بعد […]
شهید شاهآبادی سرشار از تحرک بودند. در این اواخر که تقریباً بیش از پنجاه سال از عمر ایشان میگذشت، محاسنشان سفید شده بود؛ اما طوری تحرک داشتند که جوانهای ما متحیّر بودند. مثلاً وقتی میدیدند یک عده از بچهها بیحوصله هستند، فوراً سهچهارتا بالانس میزدند و همه را شارژ میکردند و به خنده میانداختند. بعد مینشستند و صحبتها و خواستههایشان را میگفتند. آن وقت بود که همه با تمام وجود مینشستند و صحبتهایشان را گوش میدادند. ایشان با اینکه اين اواخر ضعیف بودند و کمغذا، همچنان در راه درس و بحث و فعالیتهای مختلف بودند. همیشه تحرک! دستشان را روی زمین میگذاشتند و بالانس میزدند!
راوی: همسر شهید
نظرات