ما قم تحصیل میکردیم و ایشان میدانستند که قم مدارس خوب و مخصوصاً دخترانه برای ما ندارد. به رغم داشتن گرفتاریهای کاری و انقلابی در قم، واقعاً هجرت کردند و به تهران آمدند. با این استدلال که من حتماً تحصیلاتم را ادامه بدهم. شاید یادتان باشد که در آن زمان کسی، مخصوصاً از روحانیت، به […]
ما قم تحصیل میکردیم و ایشان میدانستند که قم مدارس خوب و مخصوصاً دخترانه برای ما ندارد. به رغم داشتن گرفتاریهای کاری و انقلابی در قم، واقعاً هجرت کردند و به تهران آمدند. با این استدلال که من حتماً تحصیلاتم را ادامه بدهم. شاید یادتان باشد که در آن زمان کسی، مخصوصاً از روحانیت، به این شکل با مسئلۀ تحصیل دخترش برخورد نکرده است و ایشان مرا به این دلیل همراه خانواده به تهران هجرت دادند. حتی مدتها ایشان گرفتار قم بودند و رفت و آمد میکردند. برای ما یک منزل استیجاری در تهران تهیه کردند که حتماً از آغاز سال تحصیلی مشغول به درس شوم و عقب نیفتم. البته مقید بودند در ارتباطات ما در مجامع مذهبی باشیم، در مدرسه مذهبی باشیم و رعایت احکام اسلام و رعایت حجاب را همیشه متذکر بودند و به این مطلب رسیدگی میکردند. همۀ جوانب را با هم رعایت میکردند و با مسائل برخورد یکطرفه نمیکردند.
راوی: دختر شهید
نظرات