وقتی آیتالله بهشتی به شهادت رسیدند، شهید شاهآبادی خیلی متأثر شدند. این حادثه مربوط به زمانی بود که ایشان خیلی گرفتار بودند و خیلی رفتوآمد داشتند. حاجآقا یکبار گفتند: «ما تازه متوجه شدیم که شهيد بهشتي از نظر مادی در مضیقه بودند. ایشان در خانه شهدا مرتب کار میکردند، به خانمهایشان کمک میکردند و به […]
وقتی آیتالله بهشتی به شهادت رسیدند، شهید شاهآبادی خیلی متأثر شدند. این حادثه مربوط به زمانی بود که ایشان خیلی گرفتار بودند و خیلی رفتوآمد داشتند. حاجآقا یکبار گفتند: «ما تازه متوجه شدیم که شهيد بهشتي از نظر مادی در مضیقه بودند. ایشان در خانه شهدا مرتب کار میکردند، به خانمهایشان کمک میکردند و به آنها رسیدگی میکردند. من متوجه نشده بودم که ایشان از نظر مادی هم نیازمند بودند.»
آن شب كه آقاي بهشتي شهيد شدند، ایشان فراموش کرده بودند که به جلسه حزب بروند. تا مدتی هم نمیدانستیم و فکر میکردیم ایشان در آنجا هستند. همه آن شب نگران شهید بهشتی بودند که آنجا بوده یا نبوده است. وقتی ایشان آمدند، ما از ایشان پرسیدیم که آیا از شهید بهشتی خبر دارید؟ خبری نداشتند. ولی تا فردا که روزنامهها نوشتند پیکر مطهرش را پیدا کردند، همه ناراحت بودند. هیچکس نمیگفت این هفتاد و دو تن چه کسانی بودند، بلکه همه میگفتند شهید بهشتی انسانی ویژه بود. وقتی ایشان آمدند، ما خیلی خوشحال نبودیم که الحمدالله آمدند، دلنگران شهید بهشتی بودیم. ایشان به خانه آن هفتاد و دو تن رفتند. خیلی به آنها کمک میکرد؛ از همه لحاظ، از نظر مالی، رسیدگی به منزلشان، بچه هایشان و….
راوی: همسر شهید
نظرات