10 اردیبهشت 1402
62 بازدید
وقتی پسرشان آقا مجید فوت کرد، ما رفتیم سر خاک. خانم خیلی گریه میکردند. من هنوز بچه از دست نداده بودم، نمیدانستم یعنی چه! آقا محکم ایستاده بودند. ما گریه میکردیم. آقا نَه اینکه بخندند و خوشحال باشند، ولی بهگونهای رفتار میکردند که همه اشکهایشان خشک شد. همه زندگی و عمرشان برای مردم ایران الگو […]
وقتی پسرشان آقا مجید فوت کرد، ما رفتیم سر خاک. خانم خیلی گریه میکردند. من هنوز بچه از دست نداده بودم، نمیدانستم یعنی چه! آقا محکم ایستاده بودند. ما گریه میکردیم. آقا نَه اینکه بخندند و خوشحال باشند، ولی بهگونهای رفتار میکردند که همه اشکهایشان خشک شد. همه زندگی و عمرشان برای مردم ایران الگو بود. بهحدی به ما نفوذ کردند که من هنوز عکس ایشان را نمیتوانم درست نگاه کنم. الآن هم عکسشان آنجا در کتابخانه است.
راوی: خانم عرفاتی
نظرات