حكايت آتش زدن مسجد

حكايت آتش زدن مسجد
7 اردیبهشت 1402
60 بازدید

یکی از رفتارهای جالب و به‌يادماندنی شهيد شاه‌آبادی، واكنش او در برابر حزب رستاخيز بود. درست همان زمان كه شاه‌آبادی، مسجد رستم‌آباد را به كانون مهمی برای فعاليت‌های خود تبديل كرده بود، كانون حزب رستاخيز نيز در منطقۀ رستم‌آباد شروع به فعاليت كرد. در اين كانون برخی از اهالی ريش‌سفيد و موجه منطقه نيز گاهی […]

یکی از رفتارهای جالب و به‌يادماندنی شهيد شاه‌آبادی، واكنش او در برابر حزب رستاخيز بود. درست همان زمان كه شاه‌آبادی، مسجد رستم‌آباد را به كانون مهمی برای فعاليت‌های خود تبديل كرده بود، كانون حزب رستاخيز نيز در منطقۀ رستم‌آباد شروع به فعاليت كرد. در اين كانون برخی از اهالی ريش‌سفيد و موجه منطقه نيز گاهی رفت‌وآمد داشتند و در جلسات شركت می‌كردند.

روزی آيت‌الله شاه‌آبادی، یکی از همين آدم‌های پا به سن گذاشته و پخته را ديد كه به جلسۀ كانون رفته! به‌شدت دلخور شد. شاه‌آبادی كه با مرد روبه‌رو شده بود، با لحن سرزنش‌آميزی به وی گفت: «شما از موی سفيد خود خجالت نمی‌كشيد كه در اين جلسات شركت می‌كنيد؟

مرد برای اين‌كه كار خود را توجيه كند و خود را به دوستی با مسجد و روحانيت علاقه‌مند نشان دهد، پاسخ داد: «می‌خواستيم جلسۀ كانون را در مسجد برگزار كنيم!»

شهيد شاه‌آبادی از اين جواب چنان  برآشفت كه گفت: «اگر كانون در مسجد تشكيل می‌شد، مسجد را به آتش می‌كشيدم.»

امام در آن زمان، عضويت در حزب رستاخيز را مستقيماً  تحريم كرده بود. و این رفتار شهید گواه دیگری بر تبعیت تمام‌قد ایشان از امام خمینی است.

برچسب‌ها:, , , ,