چه کسی حال پریشان مرا میداند / خواب دیدم که کسی نام مرا میخواند
بر لبش ذکر دعا بود و به دستش تسبیح / شاید او حال من غمزده را میداند
صورتش چهرۀ نورانی مردان بهشت / مرد اخلاص و عمل، شیردل و پاکسرشت
آیهها را به رگ خشک تنم جاری کرد / دل تاریک مرا عرصۀ بیداری کرد
اسطورۀ صبر، آیینۀ صبر / چشم تو یعنی ضیافت ابر
راز رهایی تفسیر نامت / شب بیشکیب از صبح پیامت
تا پر کشیدی تا بیکرانها / آیینه بارید از آسمانها