یادم است در سفری که از نجف اشرف برمیگشتیم اینجا بودم و مدتی بود ممنوعالخروج شده بودیم. من هم ممنوعالخروج شدم. سال ۵۷ بود که رفع ممنوعیت من را اعلام کردند و ارفاقی کردند. در آن زمان آقا سعید، آقازاده اخوی شهید ما را گرفته بودند و در زندان بود. این ارفاق در حق آقایان روحانیان ممنوعالخروجی، از جمله شهید محلاتی و چند نفر دیگر از آقایان و ما، باعث رفع ممنوعیت شد و ما رفتیم به مکه و عمره را به جا آوردیم. موقع برگشتن در روزنامهها در هواپیما دیدم که بله، آقا سعید آزاد شده ولی پدرش که مرحوم شهید باشد را گرفتهاند.